نیکى است که خداوند، توفیق انجام دادن آن را به بندهاش داده است.
ایشان، در بیانى دیگر، در تفسیر آیه (ٱلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ ٱلْعٰالَمِینَ)، از اجداد بزرگوارش نقل مىکند که شخصى از امام على علیه السلام تفسیر این آیه را پرسید و امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
۰.( ٱلْحَمْدُ لِلّٰهِ) هُوَ أن عَرَّفَ عِبادَهُ بَعضَ نِعَمِهِ عَلَیهِم جُمَلاً، إذ لا یَقدِرونَ عَلیٰ مَعرِفَةِ جَمیعِها بِالتَّفصیلِ؛ لِأَنَّها أكثَرُ مِن أن تُحصیٰ أو تُعرَفَ، فَقالَ لَهُم: قولوا: «الحَمدُ لِلّٰهِ عَلیٰ ما أنعَمَ بِهِ عَلَینا».۱
۰.( ٱلْحَمْدُ لِلّٰهِ)، یعنى خداوند برخى از نعمتهایى را که به بندگانش داده، کوتاه و فشرده شناسانده است؛ زیرا بندگان نمىتوانند تمام نعمتهاى او را به تفصیل بشناسند؛ چون این نعمتها، بیشتر از آن است که شماره شوند یا شناخته گردند. از این رو به آنان فرمود: «بگویید: ستایش، خداوند را بر نعمتهایى که به ما ارزانى داشته است».
دوم. حدیثى از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که «حمد» را رأس شکر، یعنى سرِ آن، تفسیر کرده است:
۰.«الحَمدُ لِلهِ» رَأسُ الشُّكرِ؛ ما شَكَرَ اللهَ عَبدٌ لا یَحمَدُهُ.۲
۰.«الحَمدُلِلهِ»، اوج سپاسگزارى است و بندهاى که خدا را نستاید، او را سپاس نگزارده است.
یعنى همان طور که انسان بىسر، در واقع، انسان نیست، سپاسگزارى خداوند نیز بدون ستایش او تحقّق نمىیابد.
سوم: احادیثى که در آنها «حمد» به «حقّ سپاسگزارى» یا «سزامندترین سپاسگزارى» تفسیر شده است، مانند روایتى که حمّاد بن عثمان گزارش کرده