نادرست را کنار هم قرار مىدهند و راست و دروغ را مخلوط مىکنند تا مخاطب با شنیدن سخنان درست آنها، سخنان نادرستشان را نیز قبول کند. امام على علیه السلام در رهنمودی ارزشمند در باره چگونگى پیدایش فتنهها میفرماید:
۰.فَلَو أَنَّ الباطِلَ خَلَصَ مِن مِزاجِ الحَقِّ لَم یَخفَ عَلَى المُرتادینَ، وَ لَو أَنَّ الحَقَّ خَلَصَ مِن لَبسِ الباطِلِ انقَطَعَت عَنهُ أَلسُنُ المُعانِدینَ، وَ لٰكِن یُؤخَذُ مِن هٰذا ضِغثٌ وَ مِن هٰذا ضِغثٌ فَیُمزَجانِ، فَهُنالِکَ یَستَولِى الشَّیطانُ عَلىٰ أَولِیائِهِ.۱
۰.اگر باطل با حق نمىآمیخت، بر جویندگان حق، پنهان نمىمانْد و اگر حق به باطل پوشیده نمىگشت، زبان معاندان از طعن، بُریده مىشد؛ ولى همواره پارهاى از حق و پارهاى از باطل، فراهم و در هم آمیخته مىشوند. پس در چنین حالى است که شیطان بر دوستان خود، مسلّط مىشود.
به سخن دیگر، ضعیف بودن سند یک روایت، به معناى جعلى بودن سند یا متن آن حدیث نیست. چه بسا سند حدیثى از دیدگاه یک عالم رجالشناس، ضعیف باشد؛ امّا هیچ دلیلى بر جعل آن، وجود نداشته باشد. بسى محتمل است که حدیثى با سند ضعیف، نه تنها ساختگى نباشد، بلکه واقعاً از معصوم صادر شده باشد؛ ولى ما طریق قابل اعتمادى براى آن نداریم. دلیل این امر، آن است که وصف «ضعیف»، بر خلاف صحیح و موثّق و حَسَن، عنوانى ایجابى نیست؛ بلکه عنوانى سلبى است، به این معنا که هر حدیثى که صحیح، حَسَن یا موثّق نباشد، ضعیف است. به دیگر بیان، وصف ضعیف در مورد سند، نشان دهنده خصوصیّتى معیّن نیست که با اثبات آن، حدیثى را ضعیف به شمار آوریم. حدیثى ضعیف است که ویژگىهاى سه گونه دیگر را نداشته باشد؛ امّا لازم نیست اثبات شود که راویانش، دروغگو و حدیثساز بودهاند و یا مضمون آن، ساختگى است.
به بیان فنّى، ضعف راوى به دلیل ناآگاهى ما از حال او، موجب ضعفِ سند و