69
پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول

بر پایه این قاعده مى‏گوییم: روایات ناظر به قرآن، در دو شکل کلّى به ما مى‏رسند: «متواتر» که مقبول همگان اند و سخنى در حجّیت آنها نیست۱ و «غیر متواتر» که اصطلاحاً «خبر واحد» نامیده مى‏شوند.

خبر واحد نیز دو گونه است: گاه قرائنى به همراه دارد که زمینه‏ساز حصول اطمینان به صدور یا مضمون آن مى‏شود۲ و «خبر واحد محفوف به قرینه» نامیده مى‏شود و گاه، فاقد چنین قرینه‏هاى اطمینان‏آورى است.

در این دسته‏بندى سه‏گانه، نقش اصلى به «قرینه‏هاى اطمینان‏آور» داده مى‏شود و سند، به عنوان بخش یا گونه‏اى از قرینه‏ها، اهمّیت مى‏یابد. به سخن دیگر، روایتى با سند معتبر، به دلیل اطمینان نیافتن به آن، به عرصه تفسیر، راه نمى‏یابد و گاه خبرى با سندى ضعیف، به گردونه اعتبار در مى‏آید و به دلیل اطمینان حال از قرینه‏هاى گرداگردش، در تفسیر قرآن، شرکت مى‏جوید.

از این رو، با توجّه به «اطمینان نوعى» نسبت به صدور محتواى روایات متواتر و نیز روایات محفوف به قرینه، در تفسیر قرآن، به آنها اعتماد و استناد کرده‏ایم.

امّا در باره دسته سوم، یعنى روایاتى که اطمینانى به آنها نیست، خواه سندی معتبر داشته باشند یا نه، در دانش اصول فقه، بحث شده است. در این دانش با تعریفی خاصّ از حجّیت۳ - که متناسب با عرصه تکلیف و عمل است - ، در

1.. مانند احادیث ناظر به آیۀ ۴۹ سورۀ عنکبوت در بصائر الدرجات: ص۲۲۴ «باب فی الأئمّة اُوتوا العلم وَ أثبت ذلک فى صدورهم».

2.. این قرینه‏ها متعدّد و متنوّع اند. برخى قرینه‏ها «صدورى» اند، مانند وجود روایت در کتابى معتبر و یا داشتن سندى عالى و وجود داشتن بزرگان در سند و گاه، «مضمونى» اند، مانند مطابقت با قرآن و احادیث دیگر.

3.. حجّیت، از نگاه برخی، به معنای «مُعذِّریت و مُنجِّزیت» است و منظور از آن، وجود ویژگی و صفتی در دلیل حکم است که اگر بنده‌ای به حکم عمل کرد و کشف خلاف شد، در پیشگاه خداوند، معذور است و اگر بنده به حکم عمل نکرد، خداوند می‌تواند از او بازخواست کند؛ یعنی حکم در حقّ او ثابت و منجّز می‌گردد و حقّ تخلّف از آن را ندارد (ر. ک: أجود التقریرات: ج۲ ص۳۳۲)؛ امّا برخی دیگر، نظریّۀ «تتمیم کشف» را پذیرفته‌اند؛ یعنی حجّیت را به معنای کامل کردن کاشفیت ناقص دلیل می‌دانند، به شکلی که مشابه یک دلیل کامل و به گونۀ تعبّدی، قادر به کشف تام و اثبات مضمون خود باشد (( (ر. ک: منتهی الاُصول: ج۲ ص۴۷۸).


پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول
68

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت ایشان» خواهد بود. امامان، انتقال دهنده و ترجمان سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله هستند. ایشان در بسط و گسترش سنّت نبوى کوشیده‏اند تا نکات ناگفته آن را آشکار کنند و در تصحیح گزارش‏ها و نگرش امّت اسلامى به آن، تلاش نموده‏اند. از این رو، تمسّک به اهل بیت علیهم السلام، کامل‏ترین شکل تمسّک به سنّت و سیره خاتم انبیا، بویژه در عرصه تبیین و تفسیر قرآن است.

اعتبار خبر واحد در تفسير

پس از اثبات حجّیت سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت گرامى او در عرصه تفسیر، مى‏توان آنچه را که این سنّت به شکل اطمینان‏بخش حکایت مى‏کند، در آستان تفسیر قرآن، به کار گرفت. نکته مهم، حصول اطمینان است، خواه از طریق خبر و روایت، و خواه از طریق قرینه‏ها و شهود و معرفت. مفسّر مى‏خواهد خود را اقناع کند و همچنین در پایان فرایند تفسیر خویش، آنچه را فهمیده، به خداوند، نسبت دهد. از این رو، باید مستند و مأخذ آنچه تفسیر پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیتش را گزارش مى‏کند، بررسى نماییم تا از مسیر وصول آن، آگاه و مطمئن شویم. همچنین باید مفهوم آن برایمان روشن شود و به آنچه دریافته‏ایم، مطمئن باشیم.

این، بِدان معناست که روایاتى در عرصه تفسیر قرآن اعتبار مى‏یابند که از تواتر نقل آنها یا وثاقت راویانشان و یا قرینه‏هاى دیگر، اطمینان یابیم که حکایتگر واقعىِ گفتار و کردار معصوم ‏اند. به همین دلیل، روایت‏هایى که از افراد نامطمئن به دست ما رسیده و به اصطلاح ضعیف هستند و یا احتمال جعل و تحریف در آنها قوى است، از گردونه اعتبار، خارج مى‏شوند و به تنهایى در عرصه تفسیر قرآن، به آنها استناد نمی‌گردد. این، چیزى جز عمل به سیره عقلا نیست. آدمیان در کارهاى جارى زندگى و نیز در عرصه دانش، باور و عمل خود را بر پایه گزارش‏هاى مطمئن، بنا مى‏کنند.

  • نام منبع :
    پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
    محل نشر :
    مشهد
    تاریخ انتشار :
    1398/01/01
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1194
صفحه از 272
پرینت  ارسال به