براى عوام است. اشارت، براى خواص است. لطایف، براى اولیاست و حقایق، براى انبیاست.
گفتنى است ویژگىهاى اولیاى الهى در حدیثى از امام على علیه السلام آمده است. این ویژگىها به روشنى بر اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله صدق مىکنند. متن روایت، چنین است:
۰.إنَّ أولِیاءَ اللّهِ هُمُ الَّذینَ نَظَروا إلىٰ باطِنِ الدُّنیا إذا نَظَرَ النّاسُ إلىٰ ظاهِرِها، وَ اشتَغَلوا بِآجِلِها إذَا اشتَغَلَ النّاسُ بِعاجِلِها، فَأَماتوا مِنها ما خَشوا أن یُمیتَهُم، وَ تَرَكوا مِنها ما عَلِموا أنَّهُ سَیَترُكُهُم، وَ رَأَوُا استِكثارَ غَیرِهِم مِنهَا استِقلالاً، وَ دَرَكَهُم لَها فَوتاً. أعداءُ ما سالَمَ النّاسُ، وَ سَلمُ ما عادَى النّاسُ. بِهِم عُلِمَ الكِتابُ وَ بِهِ عَلِموا، وَ بِهِم قامَ الكِتابُ وَ بِهِ قاموا، لا یَرَونَ مَرجُوّاً فَوقَ ما یَرجونَ، وَ لا مَخوفاً فَوقَ ما یَخافونَ.۱
۰.اولیاى خدا، آنان اند که به باطن دنیا نگریستند، آن گاه که مردم، ظاهر آن را دیدند و به آینده دنیا پرداختند، آن گاه که مردم، به امروز آن، سرگرم شدند. پس، از دنیا میراندند آنچه را که ترسیدند آنان را بمیرانَد و از دنیا رها کردند آنچه را که دانستند به زودى ترکشان خواهد کرد و آنچه را که دیگران [از دنیا] بسیار شمردند، اندک دیدند و رسیدن به آن را از کف دادن [آخرت] دانستند. با آنچه مردم آشتى کردند، دشمنى ورزیدند و با آنچه مردم [دنیاپرست]، دشمن شدند، آشتى کردند. قرآن، به وسیله آنان، دانسته مىشود و آنان اند که به کتاب خدا، آگاه اند. قرآن، به وسیله آنان بر پاست و آنان به واسطه کتاب خدا استوارند. به بالاتر از آنچه امیدوارند، چشم نمىدوزند و از بالاتر از آنچه مىترسند، ترس ندارند.
عبارت «قرآن، به وسیله آنان بر پاست و آنان به واسطه کتاب خدا استوارند»، به نقش اساسى روایات در عرصه معرفت دینى اشاره دارد. مجموع دو حدیث، بیان مىدارد که در مرحله فهم لطایف، قرآن و حدیث، به هم پیوند مىخورند و ثمر مىدهند، نه این که قرآن بدون حدیث، مبهم است و نمىتوان از آن بهره برد،