61
پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول

زودتر و آسان‏تر به مقاصد قرآن دست یافت، امّا بدون آنها نیز معناى آیه، روشن و براى همگان مفهوم است.

ما با بخش نخست این دیدگاه، مخالفتى نداریم و بر این باوریم که فهم نخستین لایه از آیات قرآن، براى همگان ممکن است. برخى روایات نیز مبهم بودن قرآن را نفى و این نظر را اثبات مى‏کنند؛۱ ولى فهم لایه‏هاى عمیق قرآن، تنها براى برخى مفسّران و راسخان در علم، میسّر است و فهم لایه‏هاى عمیق‏تر نیز در انحصار معصومان از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله است.

به سخن دیگر، براى درک مقصود لایه‏هاى درونى و بسیار ژرف آیات قرآن، باید دستِ نیاز به سوى کسانى دراز کنیم که از سوى آورنده قرآن و در حدیث ثقلین، همتا و همبَر و همراه همیشگى قرآن، معرّفى شده‏اند. گفتار ایشان، آن‌جا که در نگاه به قرآن، سخنى گفته‏اند، قرینه‏اى جانبى و مؤثّر است و نقش اساسى دارد و جستجوی آن براى نیل به لایه‏هاى ژرف‏تر قرآن و بویژه تأویل آن، لازم است. دلیل این سخن، واگذارى تبیین قرآن از سوی خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله و واگذارى این وظیفه از سوی ایشان به اهل بیت علیهم السلام است؛ نکته‏اى که در نقد ادّعاى نخست نیز به کار آمد. افزون بر این، روایات متعدّدى، پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت ایشان را مصداق انحصارى آگاهانِ از سراسر قرآن و بویژه تأویل آن معرّفی کرده‌اند.۲ برای نمونه، امام باقر علیه السلام مى‏فرماید:

۰.ما یَستَطیعُ أحَدٌ أن یَدَّعیَ أنَّ عِندَهُ جَمیعَ القُرآنِ كُلِّهِ ظاهِرِهِ وَ باطِنِهِ غَیرَ الأوصیاءِ.۳

1.. ابو لبید بحرانى از امام باقر علیه السلام نقل کرده که فرمود: «فَمَن زَعَمَ أنَّ کِتابَ اللّٰهِ مُبهَمٌ، فَقَد هَلَکَ وَ أهلَکَ؛ هر کس ادّعا کند که کتاب خدا مبهم است، هم خود به هلاکت افتاده و هم دیگران را به نابودى کشانده است» (المحاسن: ج۱ ص۲۷۰).

2.. براى آگاهى از این روایات، ر. ک: شناخت‏نامۀ قرآن: ج۴ ص۵۸ ـ ۷۸، بویژه ح۱۵۰۷، ۱۵۱۰، ۱۵۱۳، ۱۵۲۸، ۱۵۳۰ و ۱۵۳۴.

3.. الکافى: ج۱ ص۲۲۸.


پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول
60

مخاطب این روایات، کسانى بوده‌اند که بدون آگاهى‏هاى همه‏جانبه و کامل از قرآن و حدیث، خود را در جایگاهى بسیار رفیع قرار مى‏دادند و با عنوان فقیه و مفسّر، در صدد پُر کردن خلأ ناشى از دور راندن اهل بیت علیهم السلام از عرصه علمى و اجتماعى جامعه مسلمانان بودند. این دسته، براى رفع ابهام و تشابه برخى آیات، به اهل بیت علیهم السلام مراجعه نمى‏کردند؛ بلکه بر اساس مبانى نادرست کلامى و فقهى خود، به تفسیر آیات قرآن مى‏پرداختند. بنا بر این، اندیشه‏ورزى در باره آیات قرآن و تدبّر به منظور کشف لایه‏ها و ابعاد معنایى قرآن، آن هم در جایى که روایتى در دست نداریم و تنها باید از ره‏گذر آیات دیگر و تفکّر قانونمند به مفهوم آیه رسید، به هیچ روى، تفسیر به رأى خوانده نمى‏شود. به سخن دیگر، مفسّر در این جا مى‏گوید: «قرآن، چنین مى‏فرماید»، نه آن که: «من، چنین مى‏گویم».

گفتنى است که در این جا نیز تعالیم ائمّه علیهم السلام براى بهره‏بردارى فقهى از قرآن و ارجاع راویان به قرآن در هنگام تعارض، نشان از آن دارد که موشکافى در قرآن به مقصود رسیدن به مراد الهى و حلّ مسائل، تفسیر به رأى و مذموم نیست.

در نقد دیدگاه اخباریان، مطالب دیگرى نیز مطرح شده‌اند که به تکرار آنها در این مجال نیاز نیست، مانند: ارجاع به قرآن هنگام تعارض روایات، ابطال شروط مخالف قرآن در هر عقد و معاهده‏اى، و یا پناه بردن به قرآن در فتنه‏ها، که همگى مستلزم عمل به ظاهر آیات قرآن کریم هستند.۱

نقد ديدگاه سوم

بر پایه این دیدگاه، روایات در بخش‏هاى قابل توجّهی از قرآن، مانند آیات فقهى و داستانى و تاریخى و نیز حروف مقطّعه، نقش مکمّل و مبیّن را به عهده دارند؛ امّا در بخش‏هاى دیگر، نقش تعلیمى دارند؛ یعنى با تأمّل در روایات، مى‏توان

1.. براى آگاهى بیشتر، ر. ک: اخباریگرى؛ تاریخ و عقاید: ص۲۲۴ ـ ۲۳۶.

  • نام منبع :
    پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
    محل نشر :
    مشهد
    تاریخ انتشار :
    1398/01/01
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1440
صفحه از 272
پرینت  ارسال به