احتمال معناى خلاف در آنها قابل اعتنا نیست و از نظر عرف و لغت، متشابه به شمار نمىآیند؟ بسیارى از مخاطبان متعارف قرآن - که عموم مسلمانانِ اهل دانش و تدبّر هستند -، به مفاد این دسته بزرگ از آیات، اطمینان مىیابند و به هیچ روى، خود را نیازمند رفع ابهام و تشابه از آنها نمىبینند.
اساساً اگر کسى همه قرآن را مبهم بپندارد، هم خود هلاک شده و هم دیگران را هلاک کرده است.۱ از نظر مفسّران، آیات بسیار محدودى از قرآن، نیازمند ارجاع به محکمات هستند و این تعداد اندک هم پس از مراجعه به محکمات و روایات ناظر به آنها، روشن مىشوند و از ابهام، بیرون مىآیند.
ردّ دليل سوم
دلیل سوم اخباریان، بر پایه ظن دانستن ظاهر و نهى شرعى از عمل به ظن، بنا شده است. صغراى قیاس آنان، این است که ظاهر قرآن، ظنّى است، نه یقینى و کبراى قیاسشان، آن است که ترتیب اثر دادن به هر چیزى که ظنّى باشد، به وسیله قرآن، نهى شده است.
صغرا و کبراى این قیاس، هر دو، قابل خدشه اند. ما مىتوانیم بر پایه معناى دقیق ظن، صغراى این قیاس را باطل کنیم. ظن، در لغت عربىِ کهن و در عصر نزول قرآن، اگر چه گاه به معناى یقین و گاه به معناى شک به کار مىرفته، ولى بیشتر به معناى باورهاى بىپایه و تصوّرات موهوم بدون اتّکا به منبعى معتبر بوده است؛ یعنى گونهاى علم خیالى و غیر حقیقى که تنها نماى دانایى را دارد و بیشتر ناشى از تأثیر خواستههاى درونى فرد است که افزون بر علم و اطمینان، بر اساس شک و شبهه نیز نظر مىدهد یا به پیروى از عقاید پیشین و التزامات عرفى پایبند