55
پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول

تأکید مى‏ورزیم که ما نمى‏توانیم بی‏توجّه به این نکته که قرآن، خود را «بیان»، «مبیّن»، «تبیان»، «نور»، «هدایت» و «برهان آشکار» خوانده است، بر این باور باشیم که قرآن، مبهم است و خود در فرایند تفسیرش هیچ نقشى ندارد.

ردّ دليل اوّل

ما روایاتى را که مى‏گویند فهم قرآن، به مخاطبان آن (اهل بیت علیهم السلام) اختصاص دارد، مى‏پذیریم و در سندشان خدشه نمى‏کنیم؛ ولى به استناد چند نقل،۱ آنها را چنین تفسیر مى‏کنیم که مقصود این روایات، فهم عمیق و همه‏جانبه قرآن و آگاهى کامل از سایه‏ها، سویه‏ها و لایه‏هاى معنایى و نهفته آیات شریف قرآن است.۲ آرى! کسى جز مخاطبان حقیقى قرآن، از همه قرآن و تمام رازهاى آن آگاه نیست؛ ولى این، بِدان معنا نیست که مفاد اوّلیه و ظاهرى بسیارى از آیاتِ صریح و محکم آن براى مردمى که قرآن، خود را هادى، ذکر، برهان و فرقانِ آنان مى‏شمُرَد، نامفهوم باشد. چگونه قرآن، نامفهوم باشد و خداوند از ما انتظار تدبّر در آن را داشته باشد؟! و چگونه قرآن، همه منکرانش را به میدان تحدّى و آوردن همانند خود، فرا مى‏خواند؟! آیا تدبّر در متنى نامفهوم و آوردن متنى مشابه آن، قابل درخواست و توصیه اند؟! آیا مى‏توان تصوّر کرد که قرآن آمده است تا رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ولایت اهل بیت علیهم السلام را اثبات کند و سپس آنها را به جاى خود بنهد و خود، رخت بر بندد؟! اگر این گونه باشد، حدیث ثقلین و ثقل اکبر بودن قرآن، چه مفهومى دارد؟ آن گاه، شِکوه و گِله‏گزارى قرآن در قیامت از مهجور بودن خویش در میان امّت، چه مى‏شود؟ و چرا اهل بیت علیهم السلام روش بهره‏بردارى از قرآن را براى استنباط احکام شرعى و یا احتجاج و استدلال کلامى، به یاران خود آموخته‏اند؟

1.. الکافى: ج۱ ص۲۲۸ ـ ۲۲۹، علل الشرائع: ص۸۹.

2.. ر. ک: آسیب‏شناسى جریان‏هاى تفسیرى: ج۱ ص۱۴۹.


پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول
54

است.۱ این نکته‏اى است که روایات متعدّدى بر آن، پاى فشرده‏اند.۲

اشکال دیگر این دیدگاه، آن است که قرآن را یک متن بسته و بُریده از بیرون و غیر مرتبط با قرینه‏هاى جانبى در نظر گرفته است؛ امرى که هم با واقعیّت‏هاى امروزى و هم با حقایق تاریخى ناسازگار است. قرآن، یک متن ناظر به محیط بیرونى خویش و داراى پیوندهاى متعدّد با فرهنگ و زبان و تاریخ انسانى است. از این رو، فهم آن، اقتضا دارد که به اطّلاعات پیرامونى و ادبى و نیز روایات گزارش دهنده از قرینه‏هاى متعدّد و متنوّع، توجّه کنیم. بر این پایه، تأثیر آگاهى از اسباب نزول، واژه‏شناسى و آشنایى با اشعار و امثال عربى و فرهنگ معاصر نزول، در فهم بسیارى از آیات قرآن، روشن مى‏شود و نقش روایات تفسیرى، دستِ کم در عرصه گزارش این مطالب و نیز دیگر قرینه‏ها، ثابت مى‏گردد.

گفتنى است در ردّ این دیدگاه، مقاله‏ها و کتاب‏هاى متعدّدى نوشته شده است.۳

نقد ديدگاه دوم

این دیدگاه را مى‏توان افراطى در برابر تفریط دیدگاه اوّل دانست؛ دیدگاهی که باورمندان به آن، اندک ‏اند و تنها به اخباریان، منسوب شده است. از آن جا که مفسّر، نه مى‏تواند و نه حق دارد در تفسیرش از مفاد آیات شریف قرآن و تبیین‏هاى آن چشم بپوشد، ما نقد این نظر را اندکى مفصّل‏تر ارائه مى‏دهیم.

1.. (وَ أَنْزَلْنٰا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّٰاسِ مٰا نُزِّلَ إلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا براى مردم آنچه را که به سوى آنان فرو فرستاده‏ شده، روشن گردانى) (نحل: آیۀ ۴۴)، (وَ مٰا أَنْزَلْنٰا عَلَيْكَ الْكِتٰابَ إلّٰا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اِخْتَلَفُوا فِيهِ؛ و ما این کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را در آن اختلاف ورزیدند، براى آنها روشن گردانى) (نحل: آیۀ ۶۴) و (وَ نَزَّلْنٰا عَلَيْكَ الْكِتٰابَ تِبْيٰاناً لِكُلِّ شَيْءٍ؛ و این کتاب را بر تو فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است) (نحل: آیۀ ۸۹).

2.. ر. ک: الکافى: ج۱ ص۶۰ و ۶۱ ح ۵ ـ ۷.

3.. ر. ک: دانش‏نامۀ قرآن و حدیث: ج۱ ص۴۶ - ۴۹ (مقدّمه) و مجلّۀ علوم حدیث: ش ۳۶ ص۳۰۳ - ۳۲۷ «نقش روایات در فهم آیات»، سیّد محمّدکاظم طباطبایى.

  • نام منبع :
    پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
    محل نشر :
    مشهد
    تاریخ انتشار :
    1398/01/01
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1220
صفحه از 272
پرینت  ارسال به