و یا اگر آیهاى داراى چند مُحتمل بود که یکى از آنها برابر عقلِ برهانى ممتنع بود، حتماً باید آن مُحتمل ممتنع را نفى کرد و آیه را بر یکى از مُحتمَلهاى ممکن بدون ترجیح (در صورت فقدان رجحان) حمل کرد.۱
براى ارائه نمونهاى از این گونه تفاسیر، مىتوان به تفسیر القرآن الکریم نوشته صدر الدین شیرازى (م ۱۰۵۰ ق) اشاره کرد.۲
شایان ذکر است که بهرهگیرى از عقل با عنوان منبعى مستقل در تفسیر قرآن، کار هر کس نیست؛ زیرا چه بسا پژوهشگرى تصوّر کند که مقتضاى عقل، چیزى است؛ ولى در واقع، آنچه فهمیده، مقتضاى وهم و خیال او بوده است، نه مقتضاى برهان عقلى و بدین ترتیب، آنچه بِدان با عنوان برهان استناد کرده، ناتمام باشد. مثلاً بپندارد که مقتضاى برهان، روحانى بودن معاد است و بر این اساس، همه آیاتى را که بر معاد جسمانى دلالت دارند، بر خلاف ظاهرشان حمل نماید و تفسیر عقلىاش به تفسیر به رأى، منتهى شود.
۴. تفسير شهودى
تفسیر شهودى، شیوهاى است که مفسّر، مقاصد آیات الهى را با استناد به الهام و کشف و شهود باطنى بیان مىکند. گاهی از تفسیر شهودى با تعبیرهاى دیگر مانند: تفسیر رمزى، تفسیر باطنى، تفسیر اشارى، تفسیر عرفانى و تفسیر صوفیانه نیز یاد مىشود. طرفداران این روش، بر این باورند که مٶمنانى که به تصفیه باطن و تهذیب نفس مىپردازند، خود را آماده دریافت و فهم مقاصد قرآن کریم از طریق شهود باطنى مىنمایند.۳