27
پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول

امّا شنیدن سخن قرآن، تصدیق و شهادت دادن به آن و درک اشارات آیات به یکدیگر، کار هر کس نیست. تنها خواص و اهل فن مى‏توانند تشخیص بدهند که کدام آیه در باره آیه دیگر، چه مى‏گوید و کدام آیه، به کدام نکته اشاره دارد و کدام آیه، مفسّر و مبیّن کدام آیه است.

قرآن‏شناسى در این سطح را مى‏توان «تفسیر قرآن به قرآن» نامید؛ امّا معارفى که در این سطح و لایه به دست مى‏آیند، نمى‏توانند پیام دین و برنامه اسلام براى تکامل انسان و زندگى او به شمار آیند؛ زیرا سنّت، به کنار افکنده مى‏شود و دیدگاهِ «حَسبُنا کتابُ اللّٰه‏» - که به معناى نادیده گرفتن قرینه‏هاى منفصل سخن در تبیین آن و بر خلاف سنّت قطعى پیامبر صلی الله علیه و آله و اجماع و شیوه عموم مسلمانان است - مصداق مى‏یابد.

بنا بر این، سطح دوم، یعنى آشنایى با اشارات قرآن، براى استنتاج نهایى از معارف این کتاب آسمانى در زمینه‏هاى مختلف، کافى نیست.

سه. لایه لطايف قرآنى

لطایف قرآن، به معناى نکات نهان و پیام‏هاى نهایى آن، تنها دستگیر باریک‏بینان و اولیاى الهى مى‏شوند. این افراد در نهج البلاغة، چنین معرّفى شده‏اند:

۰.إنَّ أولِیاءَ اللّهِ هُمُ الَّذینَ نَظَروا إلىٰ باطِنِ الدُّنیا إذا نَظَرَ النّاسُ إلىٰ ظاهِرِها، وَ اشتَغَلوا بِآجِلِها إذَا اشتَغَلَ النّاسُ بِعاجِلِها، فَأَماتوا مِنها ما خَشوا أن یُمیتَهُم، وَ تَرَكوا مِنها ما عَلِموا أنَّهُ سَیَترُكُهُم، وَ رَأَوُا استِكثارَ غَیرِهِم مِنهَا استِقلالاً، وَ دَرَكَهُم لَها فَوتاً. أعداءُ ما سالَمَ النّاسُ، وَ سَلمُ ما عادَى النّاسُ. بِهِم عُلِمَ الكِتابُ وَ بِهِ عَلِموا، وَ بِهِم قامَ الكِتابُ وَ بِهِ قاموا، لا یَرَونَ مَرجُوّاً فَوقَ ما یَرجونَ، وَ لا مَخوفاً فَوقَ ما یَخافونَ.۱

۰.اولیاى خدا، آنان ‏اند که به باطن دنیا نگریستند، آن گاه که مردم، ظاهر آن را دیدند و به آینده دنیا پرداختند، آن گاه که مردم به امروز آن، سرگرم شدند.

1.. نهج البلاغة: حکمت ۴۳۲.


پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول
26

زیباست و باطنش ژرف. داراى ستارگانى است و ستارگانش را ستارگانى.۱ شگفتى‏هایش به شماره در نمى‏آیند و غرایبش، کهنه نمى‏گردند.

اشارات قرآن، راه دستیابى به بخش عمده‏اى از معارف آن هستند و بدین سان، همان گونه که از امام على علیه السلام روایت شده، قرآن کریم، خود، شارح و مبیِّن خویش است:

۰.كِتابُ اللّهِ تُبصِرونَ بِهِ، وَ تَنطِقونَ بِهِ، وَ تَسمَعونَ بِهِ، وَ یَنطِقُ بَعضُهُ بِبَعضٍ، وَ یَشهَدُ بَعضُهُ عَلىٰ بَعضٍ.۲

۰.این، کتاب خداست که با آن مى‏توانید [حقیقت را] ببینید و با آن، سخن [حق] بگویید و به وسیله آن بشنوید. بخشى از قرآن، به وسیله بخشی دیگر از آن، سخن مى‏گوید و برخى بر برخى دیگر، گواهى مى‏دهد.

و در روایتى دیگر مى‏فرماید:

۰.وَ اللّهُ سُبحانَهُ یَقولُ: (مٰا فَرَّطْنٰا فِي الْكِتٰابِ مِنْ شَيْءٍ)۳، وَ فیهِ تِبیانُ كُلِّ شَى‏ءٍ،۴ وَ ذَكَرَ أنَّ الكِتابَ یُصَدِّقُ بَعضُهُ بَعضاً.۵

۰.خداوند سبحان مى‏فرماید: (ما در قرآن، چیزى را فروگذار نکردیم) و در قرآن، بیان هر چیزى هست و یادآور شده که بخشى از قرآن، تصدیق کننده بخش دیگرِ آن است.

1.. علّامه مجلسی در توضیح این عبارت می‌نویسد: «شاید مراد از ̎ ستارگان̎ ، آیاتى باشد که با آنها به احکام الهى، راه برده مى‏شود و در قرآن، آیات دیگری هستند که بر این آیات، دلالت دارند و آنها را توضیح مى‏دهند، یا شاید مراد از ̎ ستارگان̎ سوم، سنّت باشد؛ زیرا سنّت، قرآن را توضیح مى‏دهد، یا شاید مراد، ائمّه علیهم السلام باشد که عالم به قرآن هستند و یا شاید مراد، معجزات باشد؛ زیرا معجزات بر حقّانیت آیات، دلالت دارند» (مرآة العقول: ج۱۲ ص۴۷۱).

2.. نهج البلاغة: خطبۀ ۱۳۳.

3.. انعام: آیۀ ۳۸.

4.. اشاره دارد به: (نَزَّلْنٰا عَلَيْكَ الْكِتٰابَ تِبْيٰاناً لِكُلِّ شَيْءٍ؛ و این کتاب را بر تو فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است) (نحل: آیۀ ۸۹).

5.. نهج البلاغة: خطبۀ ۱۸.

  • نام منبع :
    پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
    محل نشر :
    مشهد
    تاریخ انتشار :
    1398/01/01
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1287
صفحه از 272
پرینت  ارسال به