معمول در کلام کسی میجوییم که گوینده متن اصلی است. استثنای این شیوه، پیجویی قرینهها در کلام کسی است که سرچشمه دانش یا مبدأ اعتبارش با پدید آورنده متن، یکسان باشد. بر این پایه، سخن یک معلّم در تعطیلی کلاسش، قرینهای بر تعطیلی کلاس معلّم دیگر نیست؛ امّا اگر مدیر مدرسه یک روز معیّن را تعطیل اعلام کند و معاون مطیعش کلاسهای عصر همان روز را بر قرار اعلام نماید، اشکالی پدید نمیآید. همه آن را گونهای تبیین و تخصیص سخن مدیر میبینند، بویژه آن که مدیر مدرسه، تبیین سخنش را به معاون واگذار کرده باشد.
اکنون با بهرهگیری از مثال و بدون قصد تشبیه، میگوییم: قرآن، کلام خداوند است و تنها، سخن کسانی میتواند به عنوان قرینه آن به کار آید که علمشان را از پدید آورنده قرآن، خداوند متعال، بر گرفته و از سوی او مأموریت تبیین کلامش را داشته باشند. تفاوت جوهریِ اهل بیت علیهم السلام با مفسّران، در همین عرصه هویدا میشود. مفسّران میکوشند تا گفتههای قرآن را درک و سپس تبیین کنند؛ امّا اهل بیت علیهم السلام قرآن را در سینه دارند۱ و دانش خود را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و خداوند متعال بر گرفتهاند.۲ این دانش با واقعیت هستی ارتباطی کامل دارد و از هر گونه خطا در اخذ و یا اشتباه در اجتهاد و اندیشهورزی، منزّه و مبرّاست. بر اساس آیه تطهیر،
1.. خداوند میفرماید: (بَلْ هُوَ آيٰاتٌ بَيِّنٰاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ؛ بلکه آن (قرآن) آیاتى روشن در سینههاى کسانى است که علم [الهى] یافتهاند) (عنکبوت: آیۀ ۴۹). بر اساس احادیث صریح و متعدّدی که در ذیل این آیه نقل شده، منظور از آنان که قرآن در سینههاشان جای دارد، کسی جز امامان اهل بیت نیست (برای نمونه، ر.ک: بصائر الدرجات: ص۲۰۶ ح۱۱ و ص۲۰۷ ح۱۷).
2.. در حدیثی از امام رضا علیه السلام آمده است: «فَلا تَقبَلُوا عَلَینا خِلافَ القُرآنِ، فَإِنَّا إِن تَحَدَّثنا حَدَّثنا بِمُوَافَقَةِ القُرآنِ وَ مُوَافَقَةِ السُّنَّةِ إِنّا عَنِ اللَّهِ وَ عَن رَسُولِهِ نُحَدِّثُ، وَ لا نَقُولُ: قالَ فُلانٌ وَ فُلانٌ فَیَتَناقَضَ کَلامُنا. إنَّ کَلامَ آخِرِنا مِثلُ کَلامِ أوَّلِنا وَ کَلامَ أوَّلِنا مُصادِقٌ لِکَلامِ آخِرِنا؛ سخنی را که بر خلاف قرآن از زبان ما نقل شده، نپذیرید. ما اگر سخن بگوییم، موافق با قرآن و سنّت سخن میگوییم. ما از خدا و رسولش نقل میکنیم و نمیگوییم: فلان کس و فلان کس گفت، تا کلام ما متناقض شود. سخن [امامِ] آخرینما همانند سخن [امامِ] اوّل ماست و سخن اوّلینِ ما تصدیقکنندۀ سخن آخرین ماست» (رجال الکشّی: ص۲۲۵ ش ۴۰۱).