کارکرد سیاق
سیاق مانند هر قرینه دیگر، در دستیابی مخاطب به مقصود اصلیِ پدید آورنده متن و متوقّف نماندن بر مفهوم ابتداییِ آن، مؤثّر است. زرکشی از عالمان پیشین علوم قرآنی، سیاق را از بزرگترین قرینههای دال بر مراد و مقصود گوینده میداند. او نادیده گرفتن سیاق را موجب اشتباه کردن و به اشتباه افکندن دانسته است.۱ برخی از قرآنپژوهان معاصر نیز فصلی مبسوط را به شناسایی گونهها و کارکردهای سیاق اختصاص دادهاند.۲
بسیاری از تفسیرهای کهن و معاصر نیز به صورت اجمالی، به نقش سیاق توجّه داشته و از آن بهره بردهاند. در این میان، تفسیر گرانسنگ المیزان، نمونههای خوبی برای توجّه به سیاق و استفاده از آن برای فهم معنا و کشف دلالتهای نهفته، تعیین مصداق، تبیین مجملات و تخصیص و تقیید عام و خاصهای قرآن، به دست میدهد.۳
کارکرد دیگر سیاق متنی، جلوگیری از تقطیع نادرست و تحمیل آرای ناروا بر قرآن و تفسیر به رأی است. نمونههای رایج این معنا، عبارت ( لٰا تَقْرَبُوا الصَّلاٰةَ) است که تنها با توجّه به تمام آیه: ( يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَقْرَبُوا الصَّلاٰةَ وَ أَنْتُمْ سُكٰارىٰ حَتّٰى تَعْلَمُوا مٰا تَقُولُونَ؛۴ اى کسانى که ایمان آوردهاید! در حال مستى، به نماز نزدیک نشوید، تا زمانى که بدانید چه مىگویید)، مفهومی پذیرفتنی خواهد داشت.
آیه ( فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ؛۵ وای بر نمازگزاران) نیز تنها با در نظر آوردن دو آیه پس از