این گفته در باره متون حدیثی نیز قابل تصوّر است؛ زیرا احادیث نیز مانند قرآن، از متون کهن و اصیل ادب عربی و جزو بالاترین متون فصیح و بلیغ آن به شمار میآیند.
پاسخ آن است که احتمال تغییر کاربرد واژه و تضییق و توسعه معناییِ آن در متون خاص، ایجاب میکند که معنای مقصود گوینده یا نویسنده متن روشن شود و این از رهگذر کاویدن همه کاربردهای واژه در متون مربوط فراهم میشود. ما ناگزیریم همه کاربردهای قرآنی و رواییِ واژه را جست و جو کنیم و با معنای لغوی پیوند بزنیم. یکی از مراحل زمانبَر و نفسگیر فهم اجتهادی واژهها، یافتن معنای واژه در سراسر قرآن کریم است. باید تمام آیاتِ در بر دارنده واژه مورد نظر و هیئتهای متعدّد و گوناگون آن، یافته و یک به یک تحلیل شوند. همچنین مفهوم این واژه در احادیث - که گونهای ترجمان قرآن اند - نیز باید پیجویی گردد و در پایان، بر پایه مجموع کاربردها نظر داد.
۵. متضادها
در واژهشناسی به شیوه اجتهادی، شناخت واژههایی که با کلمه مورد بررسی متضادّند، نقشی بهسزا در فهم آن دارد. این واژهها به مصداق قاعده «تُعرفُ الأشیاء بأضدادها» کلید مهمّی برای فهم یکدیگرند. روز و شب، سیاه و سفید، رحمت و غضب، هدایت و ضلالت، رشد و غَیّ، شکر و کفر، و عقل و جهل، مثالهای روشن این «همفهمی» اند. این فهم متقابل، در محسوسات، بسیار سریعتر و آسانتر صورت میگیرد. نور، تاریکی را توضیح میدهد و بزرگی، کوچکی را نمایان میسازد؛ امّا در معانی مجرّد و غیر محسوس، این دستیابی مشکلتر میشود. در این موارد، کاربردهای یکی از دو واژه متضاد، به فهم واژه دیگر کمک میکند و استعمالهای متفاوت آن را توضیح میدهد و ما را با معنای اصلی و حقیقیِ آن آشنا میسازد.۱