تطبیق مىگردد؛ کارى که در توانِ راسخان در علم و فراتر از عهده مفسّران معمولى است. شاید عنایت بیشتر امامان علیهم السلام به جَرْى تأویلى، براى اداى همین رسالت بوده است؛ رسالتى سنگین که تنها از ایشان که وارثان حقیقى علم و دانایان به تفسیر و تأویل قرآن هستند، بر مىآید.۱
مراجعه ساده به روایات گِرد آمده در منابع تفسیر روایى موجود، نشان مىدهد که بسیارى از جَرْىها در عرصه تأویل اند. نمونهها را خواهیم آورد؛ امّا پیش از آن، دو حدیث زیر را میآوریم تا این موضوع را به گونه اجمالی ثابت کنیم که جَرْى در عرصه تأویل نیز مطرح است. در روایت اوّل، حَمران بن اَعیَن، معناى ظَهر و بطن را از امام باقر علیه السلام مىپرسد و ایشان مىفرماید:
۰.ظَهرُهُ الَّذینَ نَزَلَ فیهِمُ القُرآنُ، وَ بَطنُهُ الَّذینَ عَمِلوا بِمِثلِ أعمالِهِم، یَجرى فیهِم ما نَزَلَ فى اُولٰئِکَ.۲
۰.ظاهرِ آن، کسانى هستند که [آیات] قرآن در باره آنها نازل شده است و باطنِ آن، کسانى هستند که مانند آنها عمل کردهاند و آنچه در باره آن کسان نازل شده، در باره اینان نیز جارى است.
و در روایت دوم، اسحاق بن عمّار شنیده است که امام صادق علیه السلام مىفرماید:
۰.إنَّ لِلقُرآنِ تَأویلاً؛ فَمِنهُ ما قَد جاءَ، وَ مِنهُ ما لَم یَجِئ، فَإذا وَقَعَ التَّأویلُ فى زَمانِ إمامٍ مِنَ الأَئِمَّةِ عَرَفَهُ إمامُ ذٰلِکَ الزَّمانُ.۳
۰.قرآن، تأویلهایى (مصداقهایی) دارد که بخشى از آنها، تحقّق یافته و برخى هنوز محقّق نشدهاند. هنگامی که آن تأویل در زمان یکى از امامان محقّق شود، امام آن عصر، آن را در مىیابد.
نمونههای تأویل
اکنون، چند نمونه از روایات اهل بیت علیهم السلام را که ناظر به مصادیق تأویلى آیات