حدیث زراره از امام باقر علیه السلام مىتواند ناظر به وجود جَرْى تفسیرى و تسرّى طولى باشد:
۰.تَفسیرُ القُرآنِ عَلىٰ سَبعَةِ أحرُفٍ، مِنهُ ما كانَ، وَ مِنهُ ما لَم یَكُن، بَعدَ ذٰلِکَ تَعرِفُهُ الأَئِمَّةُ.۱
۰.تفسیر قرآن، هفت وجه دارد. برخى گذشته و برخى هنوز به وجود نیامدهاند. امامان، آن را مىشناسند.
جَرْى تفسیرى، گونهاى توسعه و تعمیم است. از این رو، گاه آسان است و مىتواند با تدبّر و توجّه به وسیله غیر معصومان نیز به انجام رسد.۲ دلیل آسانى نسبى این گونه جَرْى، وقوع آن در لایه رویین معناست.
نمونه قابل ارائه، روایت عبد الرحیم قصیر است. این روایت، جَرْى معناى ظاهرى و چگونگى تطبیق آن بر مصداق غیر معاصر آیه را ملموس مىکند. همچنین نشان مىدهد که این گونه جَرْى، به وسیله غیر معصومان نیز صورت گرفته و از سوی امامان علیهم السلام تقریر و تأیید شده است.
عبد الرحیم قصیر مىگوید: روزى نزد امام باقر علیه السلام بودم. ایشان مرا خواند. من گفتم: لبّیک! ایشان فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه و آله در باره ( إِنَّمٰا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هٰادٍ)۳ فرمود: ̎ من، آن منذرم و على، آن هادى است ̎. امروز، هادى کیست؟». من مدّتى طولانى [در فکر فرو رفتم و] سکوت کردم. سپس سر بلند کردم و گفتم: فدایتان شوم! هدایتگرى، مخصوص شما خاندان است. یکى پس از دیگرى آن را به ارث بردهاید تا به شما رسیده است. فدایتان شوم! شما هادى هستید.
امام علیه السلام پس از تصدیق این سخن فرمود: