141
پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول

نگاه مى‏دارد، همان گونه که موجب مى‏شود تا آنچه را در واقع از اهل بیت علیهم السلام صادر شده است، انکار نکنیم.۱

نمونه‏هاى تأويل

رسالت اصلى اهل بیت علیهم السلام در تبیین آموزه‏هاى قرآن، عرضه نکات نهفته در این کتاب آسمانى و معارف پنهان آن است؛ معارفى که دست انسان عادی به آنها نمى‏رسد و نیازمند راه‏نمایى همتایان و همراهان حقیقى قرآن است. فراوانى تأویل در میان انبوه روایات ناظر به قرآن، گواه این سخن است. در این جا براى تأویل در هر دو عرصه آیات متشابه و محکم، دو نمونه مى‏آوریم.۲

نمونه تأويل آيات متشابه

یکى از زمینه‏هاى بروز تشابه، برخى آیات ناظر به صفات خداوند است که در نظر نخست، براى ذات منزّه خداوند، جسم و مادّه اثبات مى‏کنند.

براى نمونه، در «آیة الکرسى» آنچه متشابه مى‏نماید، مفهوم «کُرسى» به معناى لغوى تخت و اَریکه است. کسانى که مادّى نبودن خداوند متعال را مفروض می‌دارند، معناى ابتدایى کُرسى را در این جا مقصود نمى‏دانند؛ زیرا این معنا، مستلزم مکان داشتن و محدود بودن خداوند واجب الوجود است. این اندازه براى متشابه خواندن آیه، کافى است و از این رو، نیازمند تأویل است. امامان علیهم السلام در این عرصه به یارى مفسّران آمده و تأویل آیه را بیان داشته‏اند. حفص بن غیاث، روایتى را

1.. براى لزوم احتیاط در اخذ و ردّ روایات تأویلى و بطنى، به یکى از گزارش‏هاى ابن غضائرى توجّه نمایید که در بارۀ احمد بن اورمه مى‏گوید: «اتّهمه القمیّون بالغلوّ، و حدیثه نقىّ لا فساد فیه، و ما رأیت شیئاً یُنسب إلیه تضطرب فیه النفس، إلّا أوراقاً فى تفسیر الباطن و ما یلیق بحدیثه، و أظنّها موضوعةً علیه؛ قمى‏ها او را به غلو متّهم کرده‏اند، با این که حدیث او پاکیزه است و مطلب فاسدى در آن نیست و من در آنچه به او نسبت داده شده، مطلبى ندیدم که موجب تردید شود، مگر برگه‏هایى در تفسیر باطن و مطالب مربوط به آن که گمان مى‏کنم ساختگى اند و به او بسته ‏اند» (الرجال لابن الغضائرى: ص۹۳).

2.. براى نمونه‏هاى بیشتر، ر. ک: شناخت‏نامۀ قرآن: ج۴ ص۲۱۲ ـ ۲۲۸ (تفسیر باطنی).


پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول
140

خدا صلی الله علیه و آله بالاترینِ راسخان است که خداوند متعال، هر تنزیل و تأویلى را که بر او نازل کرده، به او آموخته است و خداوند، چیزى را بر او نازل نفرموده که تأویل آن را بدو نیاموخته باشد و جانشینان پس از او، همه آن را مى‏دانند.

گفتنى است روایات دیگرى را نیز مى‏توان ناظر به این معنا یافت.۱

نتیجه این سخن در عرصه تفسیر روایى، محدودیت تأویل صحیح و قابل اعتماد است. براى دور شدن از گرفتار آمدن به باطنى‏گرایى، لازم است به تأویل‏هایى بسنده کنیم که از طریق روایات معتبر - که سند و منبعى قابل اعتماد دارند یا محفوف به قرائن اطمینان‏آورند - و یا بر پایه اجتهاد مبتنى بر روش اهل بیت علیهم السلام شکل گرفته‌اند. در باره مواردی غیر از این نیز باید با احتیاط برخورد نمود و پذیرش آنها لازم نیست، چنان که ردّ قطعى و حتمى آنها نیز واجب نیست، مگر آن که با ظاهر قرآن، در تضاد و تعارضِ آشکار باشند. حفظ مرز اعتدال در ردّ و قبول تأویل، ما را از درغلتیدن به لغزشگاه خطرناک باطنى‏گرى،

1.. مانند این روایت: «إنَّ اللّٰهَ ـ جَلَّ ذِکرُهُ ـ بِسَعَةِ رَحمَتِهِ وَ رَأفَتِهِ بِخَلقِهِ، وَ عِلمِهِ بِما یُحَدِّثُهُ المُبَدِّلونَ مِن تَغییرِ کَلامِهِ، قَسَّمَ کَلامَهُ ثَلاثَةَ أقسامٍ: فَجَعَلَ قِسماً مِنهُ یَعرِفُهُ العالِمُ وَ الجاهِلُ، وَ قِسماً لا یَعرِفُهُ إلّا مَن صَفا ذِهنُهُ وَ لَطُفَ حِسُّهُ وَ صَحَّ تَمییزُهُ، مِمَّن شَرَحَ اللّٰهُ‏ صَدرَهُ لِلإسلامِ، وَ قِسماً لا یَعرِفُهُ إلَّا اللّٰهُ وَ اُمناءُهُ وَ الرّاسِخونَ فِى العِلمِ. وَ إنَّما فَعَلَ ذٰلِکَ لِئَلّا یَدَّعى أهلُ الباطِلِ مِنَ المُستَولینَ عَلىٰ میراثِ رَسولِ اللّٰهِ‏ صلی الله علیه و آله مِن عِلمِ الکِتابِ ما لَم یَجعَلهُ اللّٰهُ لَهُم، وَ لِیقودَهُمُ الاِضطِرارُ إلَى الاِیتِمارِ بِمَن وَلّاهُ أمرَهُم؛ خداوند متعال به سبب فراخی رحمتش و مهربانی‌اش به آفریدگان و نیز به سبب آن که می‌دانست دغلکاران چه تغییراتی در کلام او پدید خواهند آورد، کلام خود را به سه گونه تقسیم فرمود: یک گونه از آن را [همگان] عالم و جاهل در می‌یابند. گونۀ دیگر را تنها کسی در می‌یابد که ذهنی صاف و پیراسته، درکی لطیف و شناختی درست داشته باشد و خداوند سینه‌اش را برای [درکِ حقایق] اسلام فراخ ساخته باشد. گونۀ سوم [از کلام] را کسی در نمی‌یابد جز خداوند و امینان او و ریشه‌داران در دانش. خداوند، این گونه [کلامش را تقسیم‌بندی] کرد تا باطل‌گرایانی که بر میراث پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چیره گشتند، نتوانند مدّعی علم به کتاب شوند؛ علمی که خداوند به آنان نداده است، و برای این که از سر نیاز و ناچاری، به فرمان کسانی گردن نهند که خداوند کارشان را به آنها سپرده است» (الاحتجاج: ج۱ ص۵۹۶ ح۱۳۷). براى آگاهى از روایات دیگر، ر. ک: التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکرى علیه السلام: ص۱۵ ح۲ و المستدرک على الصحیحین: ج۱ ص۷۵۷ ح۲۰.

  • نام منبع :
    پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
    محل نشر :
    مشهد
    تاریخ انتشار :
    1398/01/01
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1190
صفحه از 272
پرینت  ارسال به