73
پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول

علّامه بر این باور است که «اعتبار و حجّیت شرعى» از اعتبارات عقلایی است و در جایى و براى چیزى مى‏آید که اثر شرعی داشته باشد؛۱ امّا در قضایاى تاریخى و امور اعتقادى و مواردى که در صدد تحصیل شناخت واقع هستیم، تعبّد و تشریع و جعل حجّیت، بی‏معناست؛ چون اثر شرعى بر آنها مترتّب نیست. به سخن دیگر، معنا ندارد که شارع، غیر علم را علم قرار دهد و مردم را به تعبّد در برابر آن، فرا بخواند.۲

دلیل دیگر علّامه طباطبایی این است که احادیث ساختگى در حوزه تفسیر قرآن فراوان اند و همین امر، موجب بى‏اعتمادى به روایات تفسیرى می‌گردد. ایشان مى‏گوید: سیره عقلا در حجّیت خبر، گزارش‏هایى را که جعل در آنها فراوان است، شامل نمى‏شود. بنا بر این، نمى‏توان از اثبات حجّیت کلّى خبر واحد به وسیله سیره عقلا، اعتبار اخبار را در عرصه تفسیر، نتیجه گرفت.۳

نقد: در نقد این نظریّه، مى‏توان گفت:

اوّلاً باید گفت: این نکته مقبول است که خبر معتبر السند، موجب معرفت مطلق نسبت به واقع نیست؛ امّا موجب معرفت نسبى مى‏شود؛ معرفتى که مى‏تواند در پرتو قرینه‏ها تقویت شود، خطاهاى احتمالى‏اش نفى گردند و به معرفت اطمینانى بینجامد و در تبیین مدلول‌های قرآنى و مراد الهى، کاربرد داشته باشد.

گفتنى است که موارد بسیاری از تفسیر و تبیین قرآن، از موضوعات جزئى و خارجى به شمار می‌آیند؛ ولی بخش بزرگی از همین موارد، از زمره آن دسته موضوعات خارجى هستند که پیامبر اکرم و اهل بیت او به آنها نظر داشته و با تبیین برخى جزئیّات، به آنها پرداخته‏اند. از این رو، موارد فراوانی از تفسیرها و

1.. یعنی اثری که برداشتن و گذاشتن آن به دست شارع است.

2.. ر. ک: المیزان: ج۱۰ ص۳۵۱ و ج۱۴ ص۲۰۵ ـ ۲۰۶ و ج۹ ص۲۱۱.

3.. براى آگاهى از متن استدلال و سخن علّامه طباطبایى در این باره، ر. ک: المیزان: ج۹ ص۲۱۲.


پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول
72

شرعى و استناد به بناى عقلا پدید نمى‏آید. بنا بر این، ادلّه عقلى و نقلى حجّیت تعبّدى روایات، در فرض احتمال خطاى راوى و بروز پاره‏اى آسیب‏ها، نمى‏توانند موجب علم و معرفت حقیقى شوند.

ثانیاً استدلال به «محرومیت از سخنان معصومان و بزرگان تفسیر، در فرض عدم اعتبار خبر معتبر السند» نمى‏تواند به روایتى اعتبار بخشد که براى مفسّر، اطمینان نیاورده و از نظر عقلى و شرعى بر او حجّت نشده است، هر چند سندی صحیح و مقبول داشته باشد.

افزون بر این، اندک بودن روایات تفسیرى داراى سند صحیح و موثّق، زمینه استدلالِ یاد شده را از میان مى‏برَد. ما اگر اندک روایات معتبر السند را نیز حجّت بشماریم، همچنان از حجم عظیمى از روایات تفسیرى منسوب به اهل بیت علیهم السلام محروم خواهیم ماند. دلیل این امر، فراوانى روایات تفسیرى ضعیف السند در سنجش با احادیث داراى سند صحیح و موثّق است. راه حلّ واقعى براى استفاده حدّ اکثرى از روایات تفسیرى، کارآمد کردن دسته چهارم روایات، یعنى روایات ضعیف السندى است که با یارى گرفتن از قرینه‏هاى صدورى و مضمونى، گونه‏اى «اعتبار نسبى» مى‏یابند. این نکته را به زودى تبیین مى‏کنیم.

۲. عدم اعتبار

نظر دوم آن است که یک روایت اگر موجب علم یا اطمینان نشود، در معارف تفسیرى و کلامى، اعتبار ندارد، هر چند سندش معتبر باشد. علّامه طباطبایى بر این باور است و تصریح کرده که خبرهای واحدی که اطمینان نمى‏آورند و تنها ظنّ نوعى پدید مى‏آورند، در عرصه تفسیر و اعتقادات، معتبر نیستند، اگر چه در مسائل فقهى و اثبات حکم شرعى، اعتبار دارند.۱

1.. ر. ک: المیزان: ج۶ ص۵۷ و ج۸ ص۵۷ و ۱۴۱ و ج۹ ص۲۱۱ ـ ۲۱۲ و ج۱۰ ص۳۵۱ و ۳۴۸ و ج۱۴ ص۲۰۵ ـ ۲۰۶.

  • نام منبع :
    پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
    محل نشر :
    مشهد
    تاریخ انتشار :
    1398/01/01
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1349
صفحه از 272
پرینت  ارسال به