گفتنی است که هر گاه در پی ارائه یک تفسیر جامع ترتیبی باشیم، نیاز است همه مفاهیم اصلی آیات، محور پژوهش قرار گیرند و ارتباطهای معناییِ فراوان هر یک از آنها با دیگر معانی قرآنی کاویده شوند؛ ارتباطهایی بس گسترده که شبکهای در هم تنیده از معانیِ متفاوت ولی مرتبط را به ذهن میآورند و انبوه سؤالها و بار گران پژوهش را بر دوش محقّق مینهند. تنها با پایداری، پیگیری و حسن انتخاب میتوان پژوهش را قطعهبندی و از آوردن همه مطالب به دست آمده در ذیل یک آیه یا یک عبارت، پرهیز کرد.
گام سوم: واژهشناسی
پس از تعیین واحد مفهومی و تشخیص مفهوم کانونی، یک واژه در مرکز توجّه ما قرار میگیرد. این واژه عنوانی کلّی برای همان مفهوم کانونی و به گونه رایج، واژهای قرآنی یا برآمده از آن است. این واژه باید در زبان عربی جست و جو و معنای آن کاوش شود. برای فهم و کشف معانی واژهها، دو شیوه به کار میرود: شیوه تقلیدی و شیوه اجتهادی.
شیوه اجتهادی به دلیل طولانی و وقتگیر بودن، کمتر به کار میرود. از این رو، شیوه تقلیدی، رایجتر است، گرچه به دقّت شیوه اجتهادی نیست. تنها با اجرا و تمرین عملی شیوه اجتهادی و انجام دادن همه مراحل آن، میتوان به دقّت و صحّت آن و نیز برتریاش بر شیوه تقلیدی پی برد. ابتدا شیوه تقلیدی را که کوتاهتر است، توضیح میدهیم.
واژهشناسی تقلیدی
در این شیوه با مراجعه به کتابهای لغت، معنای ارائه شده در ذیل واژه مورد نظر را مییابیم و با اعتماد به درستیِ گفته لغتدانان، همان را معنای اصلی کلمه فرض میکنیم و از آن در ترجمه و تبیین متن بهره میجوییم. دلیل نامگذاری این