175
پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول

گفتنی است که هر گاه در پی ارائه یک تفسیر جامع ترتیبی باشیم، نیاز است همه مفاهیم اصلی آیات، محور پژوهش قرار گیرند و ارتباط‏های معناییِ فراوان هر یک از آنها با دیگر معانی قرآنی کاویده شوند؛ ارتباط‏هایی بس گسترده که شبکه‏ای در هم تنیده از معانیِ متفاوت ولی مرتبط را به ذهن می‏آورند و انبوه سؤال‏ها و بار گران پژوهش را بر دوش محقّق می‏نهند. تنها با پایداری، پیگیری و حسن انتخاب می‏توان پژوهش را قطعه‌بندی و از آوردن همه مطالب به دست آمده در ذیل یک آیه یا یک عبارت، پرهیز کرد.

گام سوم: واژه‏شناسی

پس از تعیین واحد مفهومی و تشخیص مفهوم کانونی، یک واژه در مرکز توجّه ما قرار می‏گیرد. این واژه عنوانی کلّی برای همان مفهوم کانونی و به گونه رایج، واژه‏ای قرآنی یا برآمده از آن است. این واژه باید در زبان عربی جست و جو و معنای آن کاوش شود. برای فهم و کشف معانی واژه‏ها، دو شیوه به کار می‏رود: شیوه تقلیدی و شیوه اجتهادی.

شیوه اجتهادی به دلیل طولانی و وقتگیر بودن، کمتر به کار می‏رود. از این رو، شیوه تقلیدی، رایج‏تر است، گرچه به دقّت شیوه اجتهادی نیست. تنها با اجرا و تمرین عملی شیوه اجتهادی و انجام دادن همه مراحل آن، می‏توان به دقّت و صحّت آن و نیز برتری‏اش بر شیوه تقلیدی پی برد. ابتدا شیوه تقلیدی را که کوتاه‏تر است، توضیح می‌دهیم.

واژه‌شناسی تقلیدی

در این شیوه با مراجعه به کتاب‌های لغت، معنای ارائه شده در ذیل واژه مورد نظر را می‏یابیم و با اعتماد به درستیِ گفته لغت‏دانان، همان را معنای اصلی کلمه فرض می‏کنیم و از آن در ترجمه و تبیین متن بهره می‏جوییم. دلیل نام‌گذاری این


پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول
174

اوج می‏گیرد، و در کجا پایان می‏پذیرد و از کجا دوباره آغاز می‏شود، یا در کدامین قطعه و بر چه چیزی تأکید می‏ورزد و از کنار چه موضوعی با نیم‌نگاهی می‏گذرد. این ابهامات است که مفسّرِ تفسیر ترتیبی را وا می‏دارد تا پژوهشِ متن‌محور خود را بر اساس اجزای قابل انفکاک متن، مرحله‌بندی و تجزیه کند.

در این مرحله، او ناچار است مقصود و پیام اصلی گوینده و نویسنده متن را باز شناسد و مسیر و محور حرکت متن را بیابد تا بتواند نقشه‌ای درست برای پیمودن مسیر پژوهش خود ترسیم کند. ما این معنا را «مفهوم کانونی» می‏نامیم؛ مفهومی که پیام اصلی آیه یا نقطه ثقل چند آیه مجاور و هم‌سیاق است و فشار بیانی یا نگاه اصلیِ آفریننده متن، به آن بوده است.

اگر پژوهشگر و مفسّر، این موضوع اصلی و کانونی را تشخیص ندهد، ناگزیر است یکی از چند موضوع مهمّ آیه را به عنوان محورِ اصلی در پژوهش خود، اعتبار و فرض کند. در هر صورت، مفسّرِ همه موضوعات متن را با موضوع محوری آن، نسبت‌سنجی می‏کند. دسته‏بندی و مرحله‏بندی کار باید در ارتباط با این موضوع محوری و کانونی سامان یابد. برای نمونه، در آیه شریف ( اِهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُستَقِیمَ)۱ ممکن است برخی، فشار و تمرکز معنایی را متوجّه هدایت بدانند و برخی متوجّه راه مستقیم. ما می‏توانیم با تغییر موقعیت و نگرش، هر دو را موضوع اصلی بگیریم؛ امّا باید بدانیم که این نگرش، در رویکرد پژوهشی ما یا دست کم در فرایند و ترتیب مراحل اجرایی آن اثرگذار خواهد بود. اگر بر موضوع هدایت متمرکز بشویم، باید به گونه‏شناسی هدایت در قرآن و چگونگی راهیابی به مسیر هدایت و مسائلی از این دست نیز بپردازیم و اگر بر صراط مستقیم متمرکز شویم، نیاز به بررسی ویژگی‏های صراط در قرآن و مفهوم واقعیِ آن داریم.

1.. حمد: آیۀ ۶.

  • نام منبع :
    پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
    محل نشر :
    مشهد
    تاریخ انتشار :
    1398/01/01
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1489
صفحه از 272
پرینت  ارسال به