برخى مغرضان و کوتهفهمان، اطمینان خود را به این میراث گرانبها، از دست بدهیم و عطاى تفسیر روایى را به لقایش ببخشیم و همه آن را یکجا به کنار افکنیم و خود را از همه موشکافىها، تبیینها و نازکاندیشىهاى دقیق و بدیع معصومان علیهم السلام در ساحت قرآن، محروم کنیم. براى گریز از چنین پیامدهایى، باید شیوهها و ابزارهاى دقیق فهم و کشف نقاط آسیبپذیر را فرا بگیریم و به حلّ و نقد ضعفهاى این سَبک تفسیرى، روى آوریم.
براى نمونه، ممکن است فهم پارهاى از روایات تطبیقى که مصداقهاى دیریاب آیات قرآن را معرّفى مىکنند، نقطهاى آسیبپذیر باشد. ارائه این روایات که روشى ویژه براى تبیین مقاصد آیات قرآن کریم است، در جاى خود، مهم، کارآمد، راهگشا و بخشى از علم باطن اهل بیت علیهم السلام در پردهبردارى از لایههاى ژرف آیات قرآنى است و به خودیِ خود، ضعفى متوجّه آن نیست؛ امّا چه بسا به دلیل ظرافت و حسّاسیت آن، در معرض کجاندیشى و کژروى قرار گیرد و در صورت شباهت به روایات تفسیر کننده همان آیات، دچار خطا شویم و معنا را منحصر در همان مصادیق خاص بدانیم.
افزون بر این، کوشش مفسّران در گردآورى روایات مربوط به آیات قرآن، مانند دیگر تلاشهاى بشر، از کاستى و اشتباه، دور نیست. خطاى نقل، غفلت از برخى احادیث و اسناد مشابه، خَلط روایات درست و نادرست و دیگر کاستىهایى که همراه همیشگى انسان اند، از این جمله اند.
بررسى این کاستىها و نیز نقصهاى روش متداول و منابع موجود تفسیر روایى، بخشى از رسالت دانش نوپاى «آسیبشناسى تفسیر روایى» است که به گونه جداگانه، به آن پرداخته شده است.
کوشیدهایم در تفسیر پیشِ رو، به مرزبندىهاى دقیق تفسیر و تأویل و جَرْى و تطبیق، توجّه کنیم و تنها پس از تحلیل و نقّادى محتوایشان، آنها را ارائه دهیم.