گفتار نهم
آسيبهاى احادیث تفسيرى
با نگاهی به گذشته و سیرى گذرا در تفسیرهاى روایى، به سادگى متوجّه وقوع آسیبهایى مىشویم که گاه برخى مفسّران را تا حدّ یک ناقل ساده روایت، فرو مىکشد، چنان که بدون نقد و نظر، هر آنچه را مىشنود، باز مىگوید و بدون تحلیل و تبیین و بررسى آنچه گِرد آورده، به چینش ساده چند دسته از گزارشهاى متفاوت، بسنده مىکند و بی توجّه به قوّت و ضعف محتوا یا صحّت و بطلان سند روایات، آنها را در کنار قرآن - که استوارترین سخن هستى است - مىنشانَد. چنین مفسّرانى، گاه تا وارد آوردن خدشه بر عصمت قدسى پیامبران پاک الهى نیز پیش مىروند. یک مراجعه ساده به تفاسیر اهل سنّت، مانند: طبرى، رازى، ثعلبى و قُرطُبى، و حتّى برخى از تفاسیر شیعى، کافى است تا این آسیبها را در ذیل آیات ناظر به احوال پیامبران بیابیم و ببینیم که چگونه برخى از پیامبران بزرگ الهى مانند داوود، سلیمان و یوسف علیهم السلام به دلیل سهلانگارى مفسّر و نپرداختن به آنچه بایسته کار تفسیر روایى است، در معرض اتّهامهاى واهى قرار گرفتهاند.
چشم بستن بر این خطاها، مشکل را افزون مىکند و از اعتبار تفسیر روایى مىکاهد. اگر ما خود به بررسى این میراث حدیثى نپردازیم و روشهاى بهرهگیرى از آن را استوار و کارآمد نکنیم، ممکن است با هجوم و تردیدافکنى