در روایتى از امام صادق علیه السلام در باره «درخت پاک» در این آیه آمده است:
۰.رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أصلُها، وَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام فَرعُها، وَ الأَئِمَّةُ مِن ذُرَّیَّتِهِما أغصانُها، وَ عِلمُ الأَئِمَّةِ ثَمَرَتُها، وَ شیعَتُهُمُ المُؤمِنونَ وَرَقُها۱... وَ اللهِ، إنَّ المُؤمِنَ لَیولَدُ فَتورَقُ وَرَقَةٌ فیها، وَ إنَّ المُؤمِنَ لَیَموتُ فَتَسقطُ وَرَقَةٌ مِنها.۲
۰.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ریشه آن و امیر مؤمنان علیه السلام، تنه آن و امامان از نژاد آن دو، شاخههاى آن، و دانش امامان، میوه آن و شیعیان مؤمن [به آنها]، برگهای آن به شمار مىروند... . به خدا سوگند، هر گاه مؤمن به دنیا بیاید، بر این درخت، برگى افزوده مىشود و زمانى که بمیرد، برگى از آن فرو مىافتد.
گفتنى است جَرْى تأویلى، در تفاسیر اهل سنّت نیز گزارش شده است. براى نمونه، ابن ابى حاتم از ابو اُمامه نقل مىکند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در باره آیه ( إِنَّ الْإِنْسٰانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ)۳ فرمود:
۰.الكَنودُ: الَّذى یَأكُلُ وَحدَهُ، وَ یَضرِبُ عَبدَهُ، وَ یَمنَعُ رِفدَهُ.۴
۰.کَنود، آن کسی است که تنها غذا میخورد، خدمتکارش را میزند و از بخشش خودداری میکند.
رابطه جَرْى با تفسير و تأويل
تفسیر، پردهبردارى از مفهوم است و مستقل از افراد و مصداقهاى خود، وجود دارد. در تفسیر، با مفهوم ذهنى سر و کار داریم و نیازى به یافتن مصداق نداریم. در واقع، پس از به انجام رسیدن فرایند تفسیر، مشخّص مىشود که آیه بر چه افرادى تطبیق مىکند. این، تفسیر است که با تعیین حدّ و مرزهاى معنایى آیه، مصداقهاى آن را در واقعیّت عینى به ما مىشناسانَد.