مىشد، دیگر هیچ گاه ازدواج نمىکرد. نخستین کسى که ازدواج زنى را که شوهرش کشته شده بود، مباح کرد، داوود علیه السلام بود. او وقتى اوریا کشته شد و عدّه زنش تمام شد، با زن وى ازدواج کرد. این بر وابستگان اوریا، گران آمد. امّا محمّد صلی الله علیه و آله و سخن خداى عز و جل در باره او: ( و آنچه تو در دل پنهان میداری، خدا آشکار کننده آن است و تو از مردم مىترسى، در حالى که خدا سزاوارتر است که از او بترسى)، خداى عز و جل نام همسران پیامبر صلی الله علیه و آله در دنیا را به او گفته بود و نیز نام همسران او را در آخرت و این که آنان، مادران مؤمنان هستند و یکى از آنان، به نام زینب بنت جَحش بود و این زن، آن روز، همسر زید بن حارثه بود. پیامبر صلی الله علیه و آله نام آن همسرش را در دل داشت و بر ملا نمىکرد تا مبادا منافقان بگویند که پیامبر صلی الله علیه و آله زنى را همسر خود و مادر مٶمنان مىداند که همسرِ مردى دیگر است و در خانه اوست! او از گفته منافقان دلنگران بود. پس خداوند عز و جل فرمود: ( تو از مردم مىترسى، در حالى که خدا سزاوارتر است که از او بترسى) یعنى در دلت، و خداوند، ازدواج هیچ یک از بندگانش را بر عهده نداشت، جز ازدواجِ آدم و حوّا را و ازدواج پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و زینب را با این سخن خود: ( پس چون زید از او کام گرفت [و او را ترک گفت]، او را به ازدواج تو در آوردیم) و همین طور ازدواج على و فاطمه را».
۰.قَالَ فَبَکىٰ عَلیُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ الْجَهمِ فَقالَ: یَا ابنَ رَسولِ اللّٰهِ! أَنَا تَائِبٌ إلَى اللّٰهِ عز و جل مِن أن أنطِقَ فی أنبِیاءِ اللّٰهِ علیهم السلام بَعدَ یَومی هٰذَا إلّا بِما ذَکرتَه.
۰.على بن محمّد بن جَهْم گریست و گفت:اى پسر پیامبر خدا! من به سوى خداى عز و جل توبه مىکنم که از این پس، دیگر در باره انبیاى الهى سخن نگویم، مگر بر اساس آنچه شما بیان کردید.
گفتنى است که ردّ این گونه تفسیرهاى نادرست، در باره تفسیر و تأویل غالیان نیز مشاهده مىشود. برای نمونه، برخى غالیان با تأویل نادرست آیات الهى، ادّعا مىنمودند که مقصود از اقامه نماز و روزهدارى، دوستى ورزیدن با امامان و مراد از ترک فحشا، دشمنى کردن با دشمنان ایشان است. امام صادق علیه السلام این ادّعاى