دسته اوّل: احادیث صريح
روایات دسته نخست، پُرشمارند و کارکردهایى متنوّع و فراوان دارند. این کارکردها را مىتوان در سه دسته جاى داد:
یک. روایاتى که به درک مفاهیم ظاهرى و متن قرآن، یارى مىرسانند؛
دو. روایاتى که به تطبیق آیات بر مصداقهای پیدا و پنهان مىپردازند؛
سه. روایاتى که مفاهیم باطنى و لایههاى درونى آیه را تبیین مىنمایند.
هر یک از این کارکردها را همراه با گونهها و نمونههاى متعدّد آن، به زودى ارائه خواهیم داد.
دسته دوم: احادیث غير صريح
آنچه در دسته اوّل بِدان اشاره شد، محتوای بخشى از رهنمودهاى اهل بیت علیهم السلام در تبیین و تفسیر قرآن کریم است. بخش بزرگتر روایات تفسیرى، روایاتى هستند که بدون ذکر آیات قرآن و یا حتّى اشاره به آنها، سخن و مفهومى را به میان آوردهاند که تبیین و تفسیر آیهاى از قرآن کریم است. ما در همین کتاب و در مباحث مرتبط با روش تفسیر روایى، به این موضوع، خواهیم پرداخت و مبناى نظرى و نمونههاى آن را ارائه خواهیم داد. اگر بتوانیم روشى براى کشف و شناسایی این روایات بیابیم، روایات تفسیرى توسعه مىیابند و بسیارى از آیات قرآن در پرتو آنها به گونههاى متعدّد و متنوّع، تفسیر خواهند شد.
براى نمونه، روایت مشهور: «ما أخلَصَ عَبدٌ لِلّٰهِ عز و جل أربَعینَ صَباحاً إلّا جَرَت یَنابیعُ الحِکمَةِ مِن قَلبِهِ عَلىٰ لِسانِه؛ هیچ بندهاى چهل روز خود را براى خدایش خالص و ناب نکرد، مگر آن که چشمههاى حکمت از دلش بر زبانش جارى گشت» را شیعه و اهل سنّت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کردهاند.۱ این روایت در یک