کتاب "فرهنگ نامه سخن و سکوت" تألیف آیت الله ری شهری و مرتضی خوش نصیب از آثار پژوهشگاه قرآن و حدیث منتشر شد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه قرآن و حدیث، توان گفتار پس از خرد ورزی، دومین امتیاز آدمی بر دیگر آفریدگان است. لذا این توان آنگاه ارزش والای خود را می نمایاند که سخنی شایسته به گونه ای بایسته بر زبان آید.
بر این اساس، طبق منابع معرفتی دین، سخن خوب گفتن و خوب سخن گفتن و در غیر آن، دم فرو بستن و سکوت آگاهانه، ضامن سلامت دین و دنیای آدمی است و تأثیری فراوان در چگونگی زندگی انسان و فرجام او دارند.
کتاب پیش رو کوشیده است از منظر آموزه های قرآن و حدیث، جلوه های پیدا و پنهان دو هنر سخن و سکوت را تؤامان با عنوان فرهنگ نامه ارائه نماید.
نیم نگاهی به فصل های کتاب
در بخش نخست این کتاب و فصل اوّل، به پدیدۀ شگفت تکلّم و زبان آوری پرداخته شده است، با توصیف هایی از این دست که: زبان، حکایتگر نهفته های درون آدمی است یا زبان، ترازوی شخصیّت آدمی است؛ زیرا سخنان افراد، به سان آیین های، عقلانیّت، استعداد و میزان دانش و مهارت آنان را به نمایش می گذارد.
در فصل دوم به بیان جایگاه سخن و نقش آن در سعادت انسان اختصاص دارد؛ این که هر گاه فرد به مرحله پرهیزگاری و انسجام و استحکام درونی برسد و سخنش برآمده از خِرد و حکمت و معرفت و قصدش از سخن گفتن، تبیین و ارشاد و پراکندن خیر و نیکی باشد، بی گمان در سخن گفتن و نه خاموش ماندن، مأجور و سزامند تشویق است. آن که سخنش از درونش می جوشد و از آبشخور وحی و عقل فطری می نوشد و حاصل اندیشه و مطالعه و تجربه هایش را بر زبان جاری می کند، بسی شایسته تر است سخن بگوید، نه آن که خاموش بماند.
مجموع آیات و احادیث این فصل نشان می دهد که خواست خدای متعال، خاموش ماندن انسان نبوده است، و گرنه این دستگاه پیچیدهسخن گفتن – یعنی از مغز تا حنجره و از لب و دندان تا دهان و زبان – را نمی آفرید. دعوت دین به سکوت کردن، در فرض زاید و نامفید بودن گفتار و برای مهار کردن زبان است. به سخن دیگر، سفارش به سکوت، مزیّت مطلق و همیشگی آن را بر سخن گفتن نمی رساند، بلکه آن گاه که فرد هنوز مهارت کافی در شناخت گفتار صواب و ناصواب را ندارد یا جایگاه طرح سخن را به درستی نمی شناسد و یا قادر به سنجش پیامدهای آن نیست، باید سکوت کند.
از سوی دیگر، تجویز سخن گفتن، نه به معنای درازگویی است؛ چرا که سخن خوب را می توان کوتاه و رسا و شیوا گفت، در صورتی که فرد گوینده به درجاتی از کمال عقلانی دست یافته باشد. افزون بر این، هر گاه انسان بداند که در بارۀ گفتارش نیز همچون کردارش، حسابرسی و مؤاخذه می شود، میل به خاموشی و کمتر سخن گفتن در وی بیشتر میگردد. در مقابل، این را نیز باید دانست که گاه ساکت ماندن در برابر ستم یا خودداری از ارشاد دیگران و امر به معروف و نهی از منکر، نارواست. کوتاه سخن، این که: ارزش سخن و سکوت، وابستگی کامل به وظیفه عقلی و شرعی و اخلاقی انسان دارد.
در فصل سوم، ناظر به حفظ زبان و فضیلت مراقبت و نگهداشت آن از لغزش در گفتار است.
احادیث این فصل، افزون بر تشویق به حفظ زبان، به خاستگاه آن نیز اشاره کرده اند، مانند: خردورزی، معرفت، ایمان، پرهیزگاری، خداترسی و نیز توجّه به مؤاخذه شدن انسان به سبب گفتارش، ضمن این که برای موفّقیت در این مورد نیز همچون دیگر ارزش های اخلاقی، دعا و درخواست از خداوند، بس مهم و اثرگذار است.
مقطع پایانی این فصل نیز به آثار حفظ زبان اشاره دارد و این که مراقبت از زبان، در گسترۀ شخصی، آسودگی و سلامت، و تکامل ایمان و دریافت حکمت و در عرصه اجتماعی، شخصیّت و عزّت انسانی و پوشیدگی عیب و دست یافتن به جایگاه امن و نیز قدرت ادارۀ دیگران را به ارمغان می آورد و سرانجام، در مسیر عاقبت به خیری، به آدمی قدرت غلبه بر شیطان و راهیابی به بهشت را هدیه می دهد.
در فصل چهارم، حکایتگر آسیب هایی است که از راه سخن گفتن، گریبان گیر افراد می شود. با مطالعۀ متون این فصل، می توان دلیل نکوهش زبان در برخی از آنها را دریافت. از نگاه این متون دینی اگر زبان رها و بی مهار گذارده شود، پیامدهای ناگوار و لغزش های پیاپی آن اجتناب ناپذیر خواهد بود.
افزون بر این، زبانِ بی مهار موجب نکوهش مردم و مایۀ ناخشنودی الهی و هلاکت و عذاب اخروی است. این، در حالتی است که برخی اخلاق پژوهان مانند غزالی و فیض کاشانی، ده ها آسیب اخلاقی را برای زبان برشمرده اند.
در فصل پنجم، به گونه بندی سخن پرداخته است. برخی گفتارها شایسته و برخی سخنان ناشایست اند. سخنی که برای یاد خدا و جبران خطای گذشته و تشویق دیگران به کار نیک یا آشتی دادن دو انسان و یا برای یاری حق باشد، بی تردید زمینه پاداش الهی را فراهم می آورد. در دیگر سو، سخن ناروا و باطل و نامفهوم و ناسنجیده و ناهم ساز و دروغ و بیهوده و زشت و نیز گفتار بدون پشتوانه اعتقادی یا عملی، سخنی نکوهیده است. بر این سیاهه می توان افزود: سخنی که بیم تکذیبش از سوی مخاطب می رود، یا بر زبان آوردنِ آنچه را نمی دانیم و بِدان اطمینان نداریم، یا گفتنِ همه آنچه را که می دانیم یا می شنویم. این مورد آخر، درد جامعه امروز است که به فضای مجازی مبتلاست. در این فضا و به دلیل راحتی نشر و نقل اطّلاعات، برخی افراد، هر چه را دریافت می کنند، به سرعت و بدون تأمّل و نقد، به اشتراک می گذارند. متأسّفانه گاه سخن به تهمت و غیبت و دشنام و ناسزا و شوخی آزاردهنده نیز آلوده می شود که گناهانی بزرگ به شمار می آیند.
از اینها که بگذریم، در این فصل، به پارهای موارد مفید برای گویندگان و مبلّغان هم اشاره شده است، مانند: سخن نگفتن برای کسی که نشاط گوش دادن یا قدرت درک سخن را ندارد.
در فصل ششم، به آداب نیکوی سخن پرداخته است. کم گویی و پرهیز از زیاده گویی، سخن را نیکو می کند و رعایت سطح فهم مخاطب، آن را پذیرفتنی و تفکّر و تدبّر در سخن و راستی و درستی گفتار، به سخن جان می بخشد. چگونگی ادای کلمات نیز مهم است. روان سخن گفتن، پرهیز از عجله، ناقص ادا نکردن کلمات و بریده بریده حرف نزدن، همه مهم و اثرگذارند، همچنان که نظم سخن و تدوین درست آن، توضیح کافی و نرمی و رعایت ادب هم از آداب دلپذیر کنندۀ کلام اند.
این فصل همچنین صفات یک سخن خوب را بیان کرده است. نخستین صفت سخن، خیر بودن آن است. زبان خیر داشتن و سخن از نیکی گفتن، غنیمتی گرانبهاست. ویژگی دوم، طیّب و پاکیزه بودن است. سخن پاک و پاکیزه در زمین نمی ماند؛ بلکه پرواز می کند و اوج میگیرد و عزّت پیدا میکند. نرمی، استواری، سلامت، شایستگی، بزرگوارانه بودن، نیکویی، سودمندی، عادلانه بودن، حقمدارانه بودن، حکیمانه بودن، درستی، زیبایی، رسایی، شیوایی و شیرین بودن، از ویژگی های یک سخن خوب و دلپذیرند.
بر این پایه و به اتّکای برخورداری از معرفت ناب وحیانی می توان خاندان عصمت و هدایت: را امیران بیان دانست؛ زیرا اصل در سخن، سرچشمه گرفتن آن از دانشی درست و استوار است. تسلّط معرفتی اهل بیت علیهم السلام به نظام هستی، توان برقراری ارتباط صحیح میان مفاهیم، مهارت گزینش واژه های بهجا و گویا و شیوا، و نیز مطابقت کامل رفتار و گفتار ایشان، زمینه نیل به قلّه سخنوری و تأثیرگذاری کلامی را برایشان فراهم نموده است. این بزرگواران، همچنین آداب و صفات نیکوی سخن را می دانستند و به کار می بردند و از این رو، افزون بر این که سخنانشان جامع است، آنها را به زیبایی هر چه تمامتر عرضه کرده اند.
در دو فصل کوتاه هفتم و هشتم با پرداختن به نکته های یاد شده، نیمۀ نخست کتاب یعنی بخش سخن را به پایان می برند.
سکوت، خاموش ماندن و سخن نگفتن، دو موضوع بخش دوم و پایانی کتاب است که در هفت فصل تنظیم شده است.
در فصل نخست این بخش، به فضیلت و ارزش سکوت پرداخته شده است. سکوت برای اهل آن، عبادتی کمزحمت است که زمینۀ دریافت حکمت و نور الهی را فراهم می آورد، عیب آدمی را می پوشاند و بر آراستگی وی می افزاید. سکوت، خویی نیکو، سراسر خیر و حافظ و یاور آدمی است.
با وجود این فضیلت ها، روشن است که پیشوایان دینی به «سکوت» به عنوان اخلاقی نیکو و سودمند، ترغیب می کنند و حکیمانی مانند لقمان، آن را شیوۀ زندگی خود قرار می دهند. این، همان محتوای فصل دوم است.
در فصل سوم، آداب سخن نگفتن بررسی شده است. آیا هر سکوتی، در هر جایی و از سوی هر کسی مفید و اخلاقی است؟ آیا سکوت در برابر خیانت و زشت کاری رواست؟ سکوت دانا در پاسخ پرسش جستجوگران، چه طور؟ آیا سکوتِ بدون اندیشه و عبرت اندوزی، غفلت و بی خبری و بی تفاوتی نیست؟ پاسخ این پرسش ها را می توان در لا به لای احادیث این فصل یافت.
در فصل چهارم، فواید و برکات خاموشی و سخن نگفتن را به نمایش می گذارد که از آن جمله است: فروکش کردن نزاع ها، رهیدن از سرزنش ها و دشمنی ها و نیز افزایش وقار و هیبت و عزّت انسان.
در فصل پنجم، به خاستگاه خاموش ماندن و سکوت پرداخته است. هر کسی که درون خود را بکاود، این واقعیّت را در می یابد که دم فرو بستن و در غیر مورد نیاز سخن نگفتن، بر خلاف ظاهر آن، چندان هم کاری سهل و ساده نیست. بینشی استوار می باید تا موجب شود زبان، بیهوده و به ناحق گشوده نشود. از این روست که احادیث این فصل، گویای این نکته اند که عقل و علم، هر یک، زمینه معرفتیِ کم گویی و خاموشی را فراهم می کند و حلم و بردباری، زمینۀ اخلاقی لازم را برای جلوگیری از لجام گسیختگی زبان و تندخویی و بدگویی، آماده می سازد.
در فصل ششم، مواردی را بر می شمارد که بر سکوت در آنها تأکید بیشتری شده است. سکوت هنگام تلاوت قرآن، در تشییع جنازه، در میدان نبرد، هنگام گوش دادن به خطبه نماز جمعه و نیز آن گاه که خشم یا رفتار نابخردانه کسی به فرد مقابل او فشار می آورد که مقابله به مثل کند. افزون بر این، جامعۀ اسلامی، جامعه سکوت و آرامش است و داد و هیاهو و غوغا در مجامع عمومی، گونه ای آلودگی صوتی به شمار می آید. از این رو شایسته است از آن پرهیز گردد.
در فصل هفتم، به سکوت های نادرست اشاره دارد. سکوتی که نکته نغز و حکیمانه ای را از کسی دریغ می دارد، یا به حقپوشی به جای حقگویی می انجامد و یا گونه ای رضایت به منکر و ستم شمرده می شود، همه سکوت های نامطلوب اند.
لازم به ذکر است این مجموعه، یکی از مدخلهای دانشنامۀ قرآن و حدیث است که با توجّه به نیاز جامعۀ مخاطب، به صورت جداگانه منتشر شده است.
عناوین دو بخش و فصل های کتاب به قرار ذیل می باشد:
بخش اول: سخن
فصل اول: ویژگی های زبان
فصل دوم: جایگاه سخن
فصل سوم: مراقبت از زبان
فصل چهارم: آسیب های زبان
فصل پنجم: انواع سخن
فصل ششم: آرایه های سخن
فصل هفتم: امیران سخن
فصل هشتم: سخنان فراگیر و کامل
بخش دوم:سکوت
فصل اول: فضیلت های سکوت
فصل دوم: تشویق به سکوت طولانی
فصل سوم: ادب سکوت
فصل چهارم: آثار سکوت
فصل پنجم: عوامل سکوت
فصل ششم: آن جا که سکوت بسیار، زیبنده است
فصل هفتم: آن جا که سکوت، زیبنده نیست
کتاب "فرهنگ نامه سخن و سکوت" تألیف آیت الله ری شهری و مرتضی خوش نصیب، به زبان فارسی در قطع رقعی و در ۲۶۴ صفحه به نگارش درآمده است و در ۱۴۰۲ با همکاریانتشارات دارالحدیث منتشر شده است