۲۷۹.دلائل النبوّة ، بيهقى - به نقل از ابن عبّاس ، در باره اين سخن خداوند متعال: (الف. لام. ميم! روميان، شكست خوردند) -:اين آيه ، در باره ايرانيان و روميان بود. نخست ، ايرانيان ، آنان را شكست دادند و سپس روميان ، به پيروزى رسيدند . [همزمان ، ]پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله با مشركان عرب ، رويارو شد و روميان ، با ايرانيان . پس خداوند عزّ وجلّ ، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و ياران مسلمان او را بر مشركان عرب ، پيروز گردانيد و اهل كتاب (رومىها) را بر مشركان عجم (ايرانيان)، و مؤمنان ، از اين كه خداوند ، آنان را يارى داده است ، و نيز اهل كتاب را بر عجم ، پيروزى بخشيده است، شادمان گشتند .
۲۸۰.تفسير الطبرى - به نقل از عكرمه -:روميان و ايرانيان ، در نزديكترين سرزمين ، با يكديگر به جنگ برخاستند. گفتهاند كه نزديكترين سرزمين در آن روز، اَذرِعات بوده است. در آن جا با هم درگير شدند و روميان ، شكست خوردند. اين خبر به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و يارانش كه در مكّه بودند، رسيد و بر آنان ، سخت آمد. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله خوش نداشت كه مجوسيانِ بىكتاب ، بر روميانِ اهل كتاب ، پيروز شوند ؛ امّا كفّار مكّه ، خوشحال شدند و از اين كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و مسلمانان ، ناراحت بودند، شادمانى كردند. آنان ، نزد ياران پيامبر صلى اللَّه عليه و آله رفتند و گفتند: شما اهل كتاب هستيد و نصارا نيز اهل كتاب اند ، در حالى كه ما بىكتابيم و برادران ايرانى ما ، بر برادران اهل كتاب شما ، پيروز شدهاند. شما نيز اگر با ما بجنگيد، حتماً بر شما پيروز خواهيم شد.
پس خداوند ، اين آيات را فرو فرستاد: (الف. لام. ميم ! روميان در نزديكترين سرزمين، شكست خوردند؛ ولى پس از شكستشان، به زودى در اندى سال، پيروز خواهند گرديد. [ فرجامِ ]كار در گذشته و آينده ، از آنِ خداست، و در آن روز است كه مؤمنان ، از يارى خدا ، شاد مىگردند...) ادامه آيات .
[با فرود آمدن اين آيات ،] ابو بكر صدّيق ، به سوى كفّار رفت و گفت: آيا از پيروز شدن برادرانتان بر برادران ما ، شاد شديد؟ شادمان نباشيد - خدا ، ديدگانتان را روشن نكند - ؛ زيرا - به خدا سوگند - قطعاً روميان بر ايرانيان ، پيروز خواهند شد. اين را پيامبرمان به ما خبر داده است. اُبَىّ بن خَلَف ، برخاست و گفت: دروغ مىگويى ، اى ابو فُضَيل !
ابو بكر گفت: تو دروغگوترى ، اى دشمن خدا !
اُبَى گفت: بر سر ده ناقه جوان از من و ده ناقه جوان از تو ، شرط مىبندم كه اگر تا سه سال ديگر ، روميان بر ايرانيانْ پيروز شدند ، من باختهام، و اگر ايرانيان بر روميانْ پيروز شدند ، تو باختهاى . آن گاه، ابو بكر نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آمد و ماجرا را به ايشان گفت . پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «من، چنين نگفتم ؛ بلكه "اندى" ، از سه تا نُه [سال] را شامل مىشود. پس برو و هم بر تعداد شرط بيفزاى ، هم بر زمان».
ابو بكر ، نزد اُبَى رفت. اُبَى گفت: نكند پشيمان شدهاى !
ابو بكر گفت: نه ؛ بلكه آمدهام كه هم به تعداد ناقهها بيفزاييم ، هم بر زمان شرط.
پس تعداد را صد ناقه جوان ، در برابر صد ناقه جوان ، قرار بده و مدّت زمان را هم نه سال. اُبَى گفت: باشد .