99
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

ایشان در مقام نقد دیدگاه اعتباری بودن حُسن و قُبح یا برگرداندن حُسن و قُبح به تمایل انسان بیان می‌کنند که دلیلی بر حجیت اعتبار و میل انسان نداریم. گذشته از این که اصولاً برخی موارد مثل حسن ظلم و قبح عدل را نمی‌توان اعتبار کرد:

خوبی و بدی همه كارها را نمی‌توان با میل و ذائقه افراد یا قرارداد و اعتبار آنها حل كرد. آیا می‌توان قرار گذاشت كه ستمگری خوب و عدالت‌ورزی بد باشد؟! اصولاً خوبی یا بدی خود قرارداد و اعتبار، كه یكی از كارهای اختیاری انسان است، از كجا می‌آید؟ آیا آن هم قراردادی و اعتباری است؟! ۱

خلاصه كلام آن ‌كه ملاک خوبی بعضی افعال، تناسب و تلائم میان آنها و هدف مطلوب انسانی است و معیار بدی پاره‌ای دیگر از کارهای آدمی، مباینت و ناسازگاری آنها با کمال مطلوب اوست. به ‌تعبیر‌دیگر، مفهوم خوب و بد اخلاقی درواقع، از مصادیق مفهوم «علیت» به‌حساب می‌آیند. همان‌گونه که علیت و معلولیت از اشیای عینی و خارجی انتزاع می‌شوند و به‌درستی می‌توان آنها را به اشیای خارجی نسبت داد و اشیای خارجی را به آنها متصف کرد، خوبی و بدی نیز از رابطه علیت و معلولیتی که میان فعل اختیاری انسان و کمال مطلوب او برقرار است، انتزاع می‌شوند و به‌درستی می‌توان افعال آدمی را به آنها متصف کرد.

جمع‌بندی دیدگاه فلاسفه اسلامی

به نظر می‌رسد تفاوت ماهوی میان دیدگاه اشاعره و فلاسفه وجود ندارد و هر دو دیدگاه، حُسن و قُبح افعال را اموری واقعی و نفس‌الامری نمی‌دانند، غیر از دیدگاه آیة اللّه مصباح یزدی که در انتها آن را توضیح خواهیم داد.

1.. مصباح یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص ۱۰۲۔۱۰۳.


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
98

معتزلی قائل بودند، بلکه از قبیل مفاهیم فلسفی‌اند که در خارج منشاء انتزاع دارند. به اعتقاد ایشان، حُسن و قُبح افعال، با ملاحظه نسبت میان فعل اختیاری انسان و کمال او انتزاع می‌شود. کاری که در راستای رسیدن به کمال انسان باشد، خوب است و هر کاری که انسان را از رسیدن به کمالش دور کند، بد است. او می‌گوید:

به عقیده ما «خوب و بد» نیز مانند «باید و نباید» نه صرفاً نشانه عواطف و احساسات گوینده هستند و نه قرارداد و اعتبار محض‌اند، اعم از آنكه اعتباركننده آنها را عقل فردی یا جمعی افراد بدانیم و یا امر ‌و ‌نهی الهی؛ بلكه مفاهیمی حقیقی و خارجی‌اند؛ البته، نه به‌صورت مفاهیم ماهوی، كه دارای ما به ازای عینی و مستقل باشند، بلكه از قبیل مفاهیم فلسفی‌اند كه منشاء انتزاع خارجی دارند و به اصطلاحی كه تا كنون به‌کار برده‌ایم، عروض آنها ذهنی و اتصافشان خارجی است. درست مانند دیدگاه دوم درباره زیبایی حسی كه حقیقت زیبایی را همان تناسب میان اشیای خارجی می‌دانست، ما نیز معتقدیم برای انتزاع مفهوم خوبی، باید تناسب و تلائمی میان دو چیز وجود داشته باشد. البته، این تناسب باید میان دو حقیقت عینی و خارجی باشد و نه وابسته به ذوق و سلیقه افراد. هر‌چند ممكن است یكی از طرفین، خود انسان باشد، اما نه به آن دلیل كه دارای سلیقه خاصی است، بلكه از‌ آن‌جهت كه كمالی برای او در خارج متحقق می‌شود. یك طرف، كار اختیاری انسان است و طرف دیگر كمال واقعی و عینی او. هر كاری كه منتهی به آن كمال مطلوب شود و در خدمت رسیدن به آن قرار گیرد، خوب و هر كاری كه انسان را از آن دور سازد، بد است. بنابراین، خوبی یا بدی كار اختیاری انسان، پس از تأمل عقلانی و با سنجش و مقایسه میان آن فعل و كمال مطلوب به دست می‌آید و تابع میل و سلیقه و قرارداد ما هم نیست.۱

1.. مصباح یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص ۱۰۲۔۱۰۳.

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5047
صفحه از 207
پرینت  ارسال به