63
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

خواهد بود. تفتازانی می‌گوید:

لو كان الحسن والقبح ذاتیین لزم اجتماع المتنافیین فی إخبار من قال لأكذبن غداً. لأنه، امّا صادق فیلزم لصدقه حسنه ولاستلزامه الكذب فی الغد قبحه وإما كاذب فیلزم لكذبه قبحه ولاستلزامه ترك الكذب فی الغد حسنه.۱

فخر رازی مشابه همین استدلال را با مثال وعده به قتل بیان کرده است. او می‌گوید:

لو أن ظالماً قال لشخص: انى سأقتلك غداً. فههنا الحسن، اما أن یقتله وهو باطل قطعاً. أو أن لا یقتله، الا أنه اذا لم یقتله صار الخبر بأنه سیقتله غداً: كذبا. فلو كان الكذب قبیحاً، لكان ترك القتل یلزمه القبیح وما یلزمه القبیح فهو قبیح، فكان یجب أن یكون ترك القبیح قبیحاً ولما كان ذلك باطلاً، علمنا: أنه لا یمكن الحكم بقبح الكذب مطلقاً.۲

در نقد این استدلال می‌توان گفت که اولاً برای اجتماع متنافیین باید موضوع واحد باشد، ولی در این‌جا موضوع واحد نیست؛ چون حسن به جهت وفای به وعده است و قبح به جهت دروغ‌گویی است یا بالعکس. در واقع، در این‌جا یک فعل مصداق دو عنوان است که هر کدام حکم خود را دارند.

ثانیاً، می‌توان گفت در اینجا اساساً دو عنوان و دو حکم وجود ندارد تا متنافیین باشند. توضیح این که وفای به عهد، مانند نذر وقتی حسن است که متعلقش امری راجح وحسن باشد نه دروغ که قبیح است.

بنابراین، در اینجا عنوان وفای به عهدی که حسن است وجود ندارد تا اجتماع حُسن و قبح پیش آید، بلکه تنها دروغ‌گو یی وجود دارد که فعلش قبیح است وترکش حسن است.۳

1.. تفتازانى‏، شرح المقاصد، ج ۴، ص ۲۸۶.

2.. فخر رازى‏، الاربعین فی اصول الدین‏، ج ۱، ص ۳۴۹.

3.. نک: سبحانی، حُسن و قُبح عقلی، ص ۹۰.


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
62

یتصف بهذه الصفات (اتفاقاً) منا ومن الخصوم».‏۱ تفتازانی می‌گوید:

العبد لا یستقل بفعله لما سبق وعندهم لا مدح ولا ذم من اللّه تعالى إلّا على ما یستقل العبد به.۲

این استدلال هم اِشکال مبنایی دارد و هم اِشکال بنایی. اِشکال مبنایی این است که مبنای جبر نادرست و برخلاف وجدان است و هر انسانی در خود اختیار را وجدان می‌کند و میان افعال اختیاری خویش و افعال غیر اختیاری تفاوت را درک می‌کند. اِشکال بنایی این است که اگر این استدلال درست باشد، هیچ فعلی از انسان قبیح نخواهد بود، حتی مخالفت با حسن و قبح شرعی؛ زیرا در این مورد هم انسان مجبور است و فرقی بین حسن و قبح عقلی و شرعی وجود ندارد. به بیان دیگر، این استدلال نه‌تنها حُسن و قُبح ذاتی و عقلی را رد می‌کند، بلکه حُسن و قُبح شرعی را نیز بی‌معنا می‌کند.

دلیل هشتم: اجتماع متنافیین در برخی وعده‌ها

برخی از اشاعره در نفی حُسن و قُبح ذاتی می‌گویند اگر حُسن و قُبح ذاتی باشد در برخی از خبرها لازم می‌آید متنافیین با یکدیگر جمع بشوند. برای مثال، کسی که خبر می‌دهد فردا دروغ خواهم گفت، از دو حال خارج نیست یا فردا دروغ می‌گوید و یا مرتکب دروغ‌گو یی نمی‌شود. در صورت اول، باید به جهت وفای به وعده، فعلش را حَسن بدانیم و از جهت دروغ‌گو‌یی باید فعلش قبیح باشد. پس قبیح و حسن در یک کلام جمع شد و در صورت دوم، از آن جهت که دروغ نگفته فعلش حسن و نیکوست، ولی چون وفای به وعده نکرده فعلش قبیح

1.. ايجى ۔ مير سيد شريف، شرح المواقف، ج۱، ص ۱۸۵.

2.. تفتازانى‏، شرح المقاصد، ج ۴، ص ۲۸۴.

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5154
صفحه از 207
پرینت  ارسال به