59
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

می‌گوید: اگر حُسن و قُبح عقلی باشد، لازم می‌آید که کسی که واجب را ترک کرد و یا مرتکب حرام شد، عِقاب شود؛ چه پیش از شرع و چه پس از شرع، در حالی که طبق آیه تا وقتی رسول فرستاده نشده، خداوند متعال عذاب نمی‌کند. او می‌گوید:

لو حسن الفعل أو قبح عقلاً لزم تعذیب تارك الواجب ومرتكب الحرام، سواء ورد الشرع أم لا بناء على أصلهم فی وجوب تعذیب من استحقه إذا مات غیر تائب واللازم باطل لقوله تعالى (وما كُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً).۱

گویا تفتازانی در این نقد به نظریه قبحِ تخلف از وعیدِ معتزله ناظر است که طبق آن هر گناهکاری که بدون توبه از دنیا برود، چون مستحق عذاب است خداوند او را عذاب خواهد کرد؛ زیرا تخلف از وعید قبیح است. بنابراین، این اِشکال تفتازانی به نظریه قبح خلف وعید وارد است نه به اصل حُسن و قُبح ذاتی و عقلی. امامیه که حُسن و قُبح ذاتی و عقلی را قبول دارند، نظریه قبحِ خلفِ وعید را قبول ندارند؛ زیرا بخشش گناه قبیح نیست.

باید توجه داشت که حُسن و قُبح عقلی، استحقاق کیفر را اثبات می‌کند و آیه شریفه صحبتی درباره استحقاق کیفر نمی‌کند، بلکه می‌فرماید خداوند بدون ارسال رسول کیفر نمی‌کند. به عبارت دیگر، بر اساس حُسن و قُبح عقلی، بدون وجود رسول هم اگر کسی مبادرت به ظلم، قتل و دزدی کرد، مستحق عِقاب است، اما ممکن است خداوند، گناهکار را ببخشد و او را عذاب نکند.

دلیل ششم: تنافی حُسن و قُبح ذاتی با اختیار خداوند متعال

اگر حُسن و قُبح فعل، به ذات فعل، یا صفات فعل، یا جهت ملازم با فعل برگردد، خداوند متعال در حکم کردن مختار نخواهد بود؛ در حالی که به اِجماع مسلمین

1.. تفتازانى‏، شرح المقاصد، ج ۴، ص ۲۸۴۔۲۸۵.


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
58

كان زید فى الدار و لا جائز أن یقال بالثانى: لأن العدم لا یكون علة للأمر الثبوتى. ولا جائز أن یقال بالثالث: فإن العدم لا یكون جزءا من علة الأمر الثبوتى. وإن كان الرابع: فإما أن یكون ذلك المقتضى لازما لذلك القول مع عدم كون زید فى الدار، أو غیر لازم. فإن لم یكن لازما: أمكن وجود ذلك القول. مع عدم زید فى الدار ولا یكون/ قبیحاً وإن كان لازماً: فإما لنفس القول، أو لعدم كون زید فى الدار، أو لهما، أو لأمر آخر. فإن كان لازماً لنفس اللفظ: لزم القبح وإن وجد زید فى الدار و إن كان الثانى، أو الثالث؛ فهو ممتنع؛ لما تقدم من أن العدم لا یكون علة ولا جزء علة للأمر الثبوتى وإن كان الرابع: فالكلام فیه كالكلام فى الأول ویلزم [منه‏] التسلسل.۱

در نقد این دلیل می‌توان گفت که قبیح بودن خبر دادن به این که زید در خانه است، در حالی که او در خانه نیست، هیچ‌کدام از این چهار مورد نیست، بلکه خبر دادن بر خلاف واقع است، یعنی عدم مطابقت اِخبار با واقع؛ در حالی که گوینده هم از این عدم مطابقت آگاه است. سیف الدین آمدی هم به‌گونه دیگر به این پاسخ اشاره کرده است. او می‌گوید: «امر عدمی» یعنی نبودن زید در خانه؛ هرچند نمی‌تواند علت برای امر ثبوتی باشد، ولی می‌تواند شرط برای آن باشد. پس این الفاظ قبیح هستند به شرط این‌که مطابق با واقع نباشند و در این صورت اِشکالی رخ نخواهد داد.۲

دلیل پنجم: ادلّه نقلی

اشاعره برای رد حُسن و قُبح ذاتی به برخی از ادله نقلی مثل آیه شریفه (وَ‌ما كُنَّا مُعَذِّبینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً)۳ استدلال کرده‌اند. تفتازانی در توضیح این دلیل

1.. آمدى، أبكار الأفكار فی أصول الدین‏، ج ۲، ص ۱۲۷.

2.. نک: همان، ج ۲، ص ۱۲۷۔ ۱۲۸.

3.. سورۀ اسراء، آیۀ ۱۵.

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5055
صفحه از 207
پرینت  ارسال به