35
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

أجل ولو حسنه لكان حسناً ولو أمر به لم یكن علیه اعتراض.۱

در این عبارت‌ها، اشعری، افعال زشت و ظالمانه‌‌ای همچون عذاب اطفال و بی‌گناهان را برای خدا روا و غیر قبیح و عادلانه می‌داند و دلیل آن را این می‌داند که خداوند مالک همه چیز است و مالک می‌تواند هر کاری در مِلک خود انجام دهد و چون خداوند مملوک نبوده و موجودی فوق او نیست که بر او واجب و حرام و حد و حدودی قرار دهد، تجاوز از حد و فعل حرام و قبیحی درباره خدا متصور نیست؛ زیرا حرام و قبیح به معنای تجاوز از حد و مخالفت با حکم موجود بالاتر است و موجودی بالاتر از خدا وجود ندارد. این دلیل، مهم‌ترین دلیل اشاعره است و اشاعره بعدی همین دلیل را با تعابیر مختلف ذکر کرده‌اند.

از این عبارت‌ها می‌توان استفاده کرد که افعال، حُسن و قُبحی در ذات خود ندارند و حُسن و قُبح به امر و نهی موجود بالاتر و مالک بر می‌گردد و مالک جهان خداست. از این‌رو، چون خداوند مالکی ندارد هیچ حُسن و قُبحی درباره خدا متصور نیست. از این‌رو، حُسن و قُبح نمی‌تواند ملاکی برای داوری افعال خدا باشد، اما در خصوص انسان‌ها، حُسن و قُبح به امر و نهی مالک ‌آن‌ها، یعنی خداوند، برمی‌گردد. بنا بر این، حُسن و قُبح ذاتی و نیز عقلی انکار می‌شود.

اِشکالات متعددی متوجه استدلال اشعری است که در ادامه و در بحث از ادله اشاعره، خواهد آمد.

اشعری در جای دیگری از کتاب اللمع، با استناد به برخی آیات، تکلیف بمالایطاق را جایز می‌داند و می‌گوید: «فدَلّ ذلك على جواز تكلیف ما لا یطاق».۲

شهرستانی دیدگاه اشعری را درمورد وجوب معرفت خدا، چنین گزارش می‌کند:

وقد فرّق ابو الحسن الأشعری بین حصول معرفة اللّه تعالى بالعقل وبین

1.. اشعرى، الّلمع فی الردّ على أهل الزیغ و البدع، ص ۱۱۵۔۱۱۷.

2.. همان، ص ۹۸.


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
34

برخی معانی حُسن و قُبح را عقلی می‌دانند و از بحثشان خارج می‌کنند. این مرحله، به نوبه‌ خود، به مراحلی تقسیم می‌شود. در نهایت، این مراحل، سه، یا چهار معنای حُسن و قُبح، عقلی و یک معنای آن شرعی دانسته می‌شود.۱ و در ادامه، هریک از این دیدگاه‌ها - به تفصیل - بررسیده می‌شود.

دیدگاه اشعری و باقلانی: انکار مطلق حسن و قبح ذاتی و عقلی

اشعری(م۳۲۴ق) در کتاب اللمع می‌گوید:

فان قال قائل: هل للّه تعالى أن یؤلم الأطفال فى الآخرة؟ قیل له: للّه تعالى ذلك وهو عادل ان فعله وكذلك كل ما یفعله على جرم متناه‏، بعِقاب لا یتناهى وتسخیر الحیوان بعضهم لبعض والأنعام على بعضهم دون بعض وخلقه ایاهم‏ مع علمه بأنهم یكفرون؛ كل ذلك عدل منه ولا یقبح من اللّه لو ابتدأهم بالعذاب الألیم وإدامته ولا یقبح منه أن یعذّب المؤمنین ویدخل الكافرین الجنان وانما نقول انه لا یفعل ذلك لأنه أخبرنا أنه یعاقب الكافرین وهو لا یجوز علیه الكذب فى خبره والدلیل على أن كل ما فعله فله فعله: أنه المالك القاهر الّذی لیس بمملوك ولا فوقه مبیح ولا آمر ولا زاجر ولا حاظر ولا من رسم له الرسوم وحد له الحدود؛ فاذا كان هذا هكذا لم یقبح منه شی‏ء؛ إذ كان الشی‏ء انما یقبح منا لأنا تجاوزنا ما حد ورسم لنا وأتینا ما لم نملك اتیانه؛ فلما لم یكن البارى مملكاً ولا تحت أمر، لم یقبح منه شی‏ء. فان قال: فانّما یقبح للكذب لأنّه قبحه. قیل له:

1.. قاضی نوراللّه شوشتری، در‌بارۀ معانی حُسن و قبح نزد اشاعرۀ متأخر، می‌گوید: «استثناء بعض المعانی الثّلاثة عن محلّ النّزاع من تصرّفات متأخّرى الأشاعرة فراراً منهم عن صریح الإفحام» (شوشتری، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج‏۱، ص۳۴۲).

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5066
صفحه از 207
پرینت  ارسال به