تحقیق درباره وجود خدا و معرفت اللّه را اثبات میکنند۱ و بعد از الزام مخاطب به تحقیق درباب خدا، دلایلی را در اثبات وجود خدا برای او ذکر میکنند. حال، اگر عقل، حُسن و قُبح و واجب و حرام را درک نکند، نمیتوان به مخاطب گفت شُکر منعم و دفع ضرر محتمل، عقلاً واجب است. بنابراین، با نفی حُسن و قُبح عقلی، راهی برای الزام مخاطب به معرفت خدا و تحقیق در براهین اثبات وجود خدا نخواهد بود.
اگر از این اِشکال صرفِ نظر شود و برای مثال، فرض کنیم خداوند خود را به انسان بشناساند یا او بدون تحقیق متوجه شود که خدایی وجود دارد، با نفی حُسن و قُبح عقلی راهی برای اثبات وجوب ایمان به خدای شناخته شده وجود ندارد و شخص خواهد گفت: من میدانم خدا وجود دارد، اما به چه دلیلی باید به خدا ایمان بیاورم و بعد به دستوراتش عمل کنم؟ این عقل عملی است که میگوید: تصدیق حق واجب است و اِنکار حق قبیح است و با نفی حُسن و قُبح عقلی، چنین احکامی بیاعتبار خواهد بود.
۲. عدم اثبات عدل
عدل را خواه به معنای انجام کارهای حسن و ترک کارهای قبیح (تنزیه الباری عن فعل القبیح و الاخلال بالواجب) بدانیم و خواه به معنای اعطاء کل ذی حقٍ حقه بدانیم و خواه به معنای وضع الاشیاء فی مواضعها، در هر صورت، این معانی بدون حُسن و قُبح عقلی قابل اثبات نیست. در تعریف اوّل حُسن و قُبح ذکر شده و فرض شده که افعال فی حدّ ذاته یا خوب است یا بد و خداوند کارهای خوب را انجام میدهد و کارهای بد را ترک میکند. تعریف دوم و سوم نیز هریک، کاری را بر خدا