دو قسمت بداهت حُسن و قُبح عقلی و لوازم باطل اِنکار حُسن و قُبح عقلی مطرح خواهیم کرد.
۱. بداهت حُسن و قُبح
هر کس که ظلم و پایمال کردن حقوق دیگران را تصور کند و از سوی دیگر، ضرورت عمل کردن و ضرورت عمل نکردن را تصور کند، بیدرنگ به ضرورت ترک ظلم حکم خواهد کرد. این حکم بدون لحاظ سود و زیان، اَغراض، اَمیال و شرع توسط انسانها صادر میشود و در این حکم فرقی در فاعل ظلم و این که فاعل، خدا یا انسان است وجود ندارد.
انسانها در مواجهه با دو فرد که یکی به دیگران ظلم میکند و دومی با دیگران به عدل و انصاف رفتار میکند، اولی را مدح و دومی را مذمّت میکنند و حکم میکنند که سزاوار است انسانها مانند اولی، رفتار کنند. این حکم ارتباطی با امور دیگر مانند اغراض و منافع و شرع ندارد. انسانها وقتی کسی را میبینند که در برابر شخصی که به او خوبی کرده، بدی میکند، او را مذمّت میکنند و به عنوان اِستفهام اِنکاری میگویند: آیا پاداشِ خوبی، بدی است؟ این استفهامِ اِنکاری فرع بر این است که گوینده و شنونده، هر دو، بهروشنی، میفهمند که پاداشِ خوبی، بدی نیست.
در جوامع غیر دینی و سکولار، برای برخی افعال مانند دزدی و قتل، غیر از مذمّت، مجازاتهایی در نظر میگیرند و این نشان میدهد که بد دانستنِ فعل ارتباطی به دین و شریعت ندارد.
این مثالها و موارد بسیار دیگر حاکی از این است که در افعال خصوصیتی وجود دارد که عقل آن را به صورت خوب و بد یا سزاوار عمل کردن یا ترک کردن مییابند و فاعل کارهای خوب را مدح و فاعل کارهای بد را مذمّت میکنند.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که اگر حُسن و قُبح امری واقعی