169
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

معلول که عقل آنها را از موجودات خارجی انتزاع می‌کند و اشیای خارجی متصف به این مفاهیم می‌شوند. روشن است که حُسن و قُبح از مفاهیم اولی نیست و در عرض افعالی مثل عدل و ظلم، دارای فرد نیست. البته، افلاطون بر اساس نظریه مُثُل، برای همه مفاهیم از جمله مفاهیم اخلاقی، معتقد به وجود حقیقتی مستقل در عالم مُثُل بود و از این‌رو، می‌توان اعتقاد به معقول اولی بودن خوب و بد را به او نسبت داد. به نظر می‌رسد، می‌توان حُسن و قُبح را از معقولات ثانیه فلسفی دانست به این معنا که عقل این مفاهیم را از افعالی مانند عدل و ظلم انتزاع می‌کند و عدل و ظلم در خارج متصف به خوب و بد هستند.

سؤال دیگری که در حوزه وجودشناسی حُسن و قُبح قابل طرح است، این است که آیا همه افعال، در واقعیت، خوب یا بد هستند یا امکان دارد افعالی باشند که کاملاً خنثی و بدون خصوصیت خوب و بد باشند؟ عقلاً چنین امکانی وجود دارد و هیچ منع عقلی وجود ندارد که چنین افعالی وجود داشته باشد، اما این که چنین افعالی که هیچ ترجیح مثبت یا منفی در آن نباشد، در خارج تحقق دارند یا خیر، بحث دیگری است. برای اثبات تحقق این گونه افعال نمی‌توان به بحث معرفت‌شناسی حُسن و قُبح تمسّک کرد و گفت عقل در برخی افعال هیچ ترجیحی نمی‌یابد؛ زیرا ممکن است در این افعال ترجیح وجود داشته باشد‌، ولی عقل قادر به درک آن‌ها نباشد، مانند امور تعبدی که عقل قادر به درک حُسن و قُبح واقعی آنها نیست.

اگر فرض کنیم که چنین افعال خنثایی در واقعیت وجود دارند، این افعال، متناظر با مباح شرعی خواهند بود و افعال حسن متناظر با واجب یا مستحب شرعی و افعال قبیح، متناظر با حرام یا مکروه شرعی خواهند بود.

معرفت‌شناسی حُسن و قُبح

مقصود از معرفت‌شناسیِ حُسن و قُبح این است که آیا عقل توان درک حُسن و قُبح


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
168

ارزشی و حتی برخی حقایقِ تکوینی را نتوان در ذیل مقولات موجود قرار داد، اما به نظر می‌رسد، در گام نخست، باید تلاش کرد تا حقایق مختلف را در ذیل مقولات موجود قرار داد، مگر این که هیچ‌یک از مقولاتِ موجودْ قابلیت چنین اندراجی را نداشته باشند. با این فرض، دو سؤال در اینجا قابل طرح است که پیش از این در ضمن ادله له و علیه عقلی بودن حُسن و قُبح مطرح شد. سؤال نخست این است که ذاتی بودن حُسن و قُبح افعال، ذاتی باب ایساغوجی است یا ذاتی باب برهان؟ سؤال دوم این است که حُسن و قُبح از معقولات اولی است یا معقولات ثانیه فلسفی؟

درباره سؤال نخست، منظور از ذاتی باب ایساغوجی (کلیات خمس)، جنس، فصل و نوع است، در برابر عَرض خاص و عرض عام. مراد از ذاتی به این معنا، مقوّمات تشکیل‌دهنده یک شیْ‏ء است؛ مانند حیوان و ناطق نسبت به انسان. روشن است که حُسن و قُبح، از این قبیل مفاهیم نیست و حُسن و قُبح در تعریف عدل و ظلم اخذ نمی‌شود. منظور از ذاتیِ باب برهان، محمولی است که انفکاک آن از موضوع محال است و عقل با ملاحظه ذات موضوع و بدون لحاظ چیز دیگر، حمل این محمول را بر موضوع ضروری می‌داند. ذاتی به این معنا، هم شامل ذاتی باب ایساغوجی می‌شود و هم عَرضی لازم و هم مفاهیم غیر ماهوی و معقولات ثانیه فلسفی مانند وجوب و امکان. به نظر می‌رسد، ذاتی بودن حُسن و قُبح را می‌توان از نوع ذاتی باب برهان دانست؛ به این معنا که عقل با ملاحظه حُسن و قُبح نسبت به عدل و ظلم، حکم می‌کند که حمل آن دو بر این دو ضروری است؛ بدون این که موافقت یا مخالفت با امیال و اغراض و احکام شرع را مد نظر قرار داده باشد.

در خصوص سؤال دوم، منظور از معقولات اولی یا مفاهیم ماهوی، تصورات کلّی هستند که ما به ‌ازاء خارجی و فرد دارند؛ مانند کوه، درخت و رنگ، اما معقولات ثانیه فلسفی آن دسته از تصورات کلّی هستند که ما به ‌ازاء خارجی ندارند و در عَرض اشیاء خارجی نیستند، بلکه وجودشان عین وجود اشیاء خارجی است و عقل با ملاحظه اشیاء خارجی آنها را انتزاع می‌کند؛ مانند مفهوم امکان و علت و

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5074
صفحه از 207
پرینت  ارسال به