والقبح فیكون الدلیل وجوابه صرف دعوى ومصادرة على المطلوب لأن المستدل یرجع قوله إلى أنه یجب المدح والذم عقلاً لأنهما واجبان فی اتصاف الشیء بالحسن والقبح والمجیب یرجع قوله إلى أنهما لا یجبان عقلاً لأنهما غیر واجبین فی الحسن والقبح.
به نظر میرسد این پاسخ ایشان اِشکال دارد. اگر اشاعره مدعی این مطلب نباشند که ما از امر و نهی شارع، حُسن و قُبح شرعی و نیز مدح و ذم شارع را کشف میکنیم، بلکه نام همین امر و نهی شارع را حُسن و قُبح بگذارند، هر دو تقریر استدلال دچار مشکل خواهد شد.
البته، میتوان به اِشکال اشاعره چنین پاسخ داد که اگر مقصود شما از حُسن و قُبح شرعی، این معنا باشد، این معنا اثری ندارد و مثل این است که بگوییم امر و نهی شارع، امر و نهی شارع است. از این مطلب، حتی وجوب اطاعت از اوامر خدا هم قابل استفاده نیست. این مطلب در تقریر سوم بیان خواهد شد.
تقریر سوم: مرحوم مظفّر، پس از اِشکال و جوابی که در بالا نقل کردیم، استدلال را به نحو دیگری و بر اساس ابطال تسلسل تقریر میکند. او میگوید: اطاعت از امر و نهی خداوند به اجماع مسلمین واجب است. اشاعره این اطاعت را تنها به حُسن و قُبح شارع برمیگردانند. ما سؤال میکنیم چرا باید از اوامر شارع اطاعت کرد. اگر پاسخ دهند که خداوند امر کرده که از اوامر او اطاعت کنیم، باز سؤال میکنیم که چرا باید از این امر خدا پیروی کنیم. اگر حُسن و قُبح عقلی را قبول نداشته باشیم، به تسلسل مبتلا خواهیم شد. بنابراین، باید در نهایت، حُسن و قُبح عقلی را بپذیریم و آن پشتوانه وجوب تبعیت از اوامر خدا باشد:
والأحسن تصویر الدلیل على وجه آخر فنقول إنه من المسلم عند الطرفین وجوب طاعة الأوامر والنواهی الشرعیة وكذلك وجوب المعرفة وهذا الوجوب عند الأشاعرة وجوب شرعی حسب دعواهم فنقول لهم من أین یثبت هذا