دلیل دوم: اقرار منکران شریعت به حُسن و قُبح اشیاء
اگر حُسن و قُبح شرعی باشد، نباید منکران شرایع به حُسن و قُبح امور حکم کنند و چون تالی باطل است (بدین جهت که براهمه با وجود انکار شریعت و دین حُسن و قُبح را پذیرفتهاند) پس مقدم هم باطل است و از همینرو، حکم به حُسن و قُبح به درک عقل باز میگردد.
لو كان الحسن والقبح شرعیین لما حكم بهما من ینكر الشرائع والتالی باطل؛ فإنّ البراهمة بأسرهم ینكرون الشرائع والأدیان كلّها ویحكمون بالحسن والقبح، مستندین إلى ضرورة العقل فی ذلك.۱
در نقد این استدلال، گاه گفته شده است که براهمه اگر هم به حُسن و قُبح امور اذعان دارند به جهت مصلحت و مفسده و یا کمال و نقص است؛ زیرا چگونه قابل تصور است کسی که ثواب و عِقاب را نمیشناسد به آن حکم کند:
إنّ البراهمة المنكرین للشرائع یحكمون بالحسن والقبح للأشیاء لصفة الكمال والنقص والمصلحة والمفسدة، لا تعلّق الثواب والعِقاب وكیف یحكمون بالثواب والعِقاب وهم لا یعرفونهما؟!۲
در پاسخ باید گفت براهمه نیز مانند همه انسانها با قطعِ نظر از کمال و نقص و مصلحت و مفسده، به خوبی و بدی برخی افعال حکم میکنند. این دلیل را نیزمیتوان توضیح دلیل اوّل و بیان شواهدی برای آن دانست.
دلیل سوم: عدم اثبات حُسن و قُبح شرعی در صورت انکار حُسن و قُبح عقلی
این دلیل به صورتهای مختلفی تقریر شده است که در اینجا تنها سه تقریر از آن