و دیگر جانداران این است که«آزمایش ممتد در افراد انسان و دیگر جانوران زنده همین نظر را تأیید میکند».۱
ظاهراً علّامه میخواهند بفرمایند که بدون اعتقاد به وجوب و باید، موجودات زنده کاری انجام نمیدهند و علم و میل، برای اراده و انجام یک فعل کافی نیست. اگر مقصود این است، اولاً آزمایشات این مطلب را نشان نمیدهند؛ زیرا آزمایشات حداکثر نشان میدهند که حیوانات به سمت امیال خود میروند و بیشتر انسانها نیز اینگونهاند، اما این که اعتباری به نامِ «وجوب» لازم است، با آزمایشات اثبات نمیشود. ثانیاً، بر فرض که آزمایشات وجود باید را در افعال اثبات کنند، این «باید» را میتوان به حُسن و قُبح ذاتی و عقلی بازگرداند نه به اعتبار انسانها. گذشته از این که اگر «باید» ارزشی مراد باشد، این «باید» برای حیوانات قابل اثبات نیست، همانطور که شهید مطهری در دومین نقدشان بر نظریه اعتباریات بیان کردند.
اگر همه این اِشکالات را کنار بگذاریم و بپذیریم که همه انسانها در هنگام انجام عملی، بایدی را اعتبار میکنند، این مطلب نمیتواند حُسن و قُبح ذاتی و عقلی را رد کند؛ زیرا میتوان گفت انسانها پس از درک خوبی یا بدی عمل خاص، میتوانند - بر اساس اختیار و آزادی خود - بر طبق درک خود از خوبیِ عمل، حکم «باید» را صادر کنند یا بر خلاف درک خود، حکم کنند که فعل خوب را نباید انجام داد. بنابراین، «نظریه اعتباریات» نمیتواند حُسن و قُبح ذاتی و عقلی را رد کند.