دلیل پنجم: خوب دانستن امور ملائم با طبع
از آنجا که انسانها کارهای ملائم با طبع خود را خوب میدانند، نتیجه میشود که انسانها خوب را برای امور ملائم با طبع خود اعتبار میکنند. علّامه طباطبایی میگوید:
پس میتوان گفت که خوبی و بدی که در یک خاصه طبیعی است ملائمت و موافقت یا عدم ملائمت و موافقت او با قوه مدرکه میباشد و چون هر فعل اختیاری ما با استعمال نسبت «وجوب» انجام میگیرد، پس ما هر فعلی را که انجام میدهیم به اعتقاد اینکه به مقتضای قوه فعّاله است انجام میدهیم، یعنی فعل خود را پیوسته ملائم و سازگار با قوه فعّاله میدانیم و همچنین ترک را ناسازگار میدانیم. در مورد فعل، فعل را «خوب» میدانیم و در مورد ترک، فعل را «بد» میدانیم. از این بیان نتیجه گرفته میشود: خوب و بد «حُسن و قُبح در افعال» دو صفت اعتباری هستند که در هر فعل صادر و کار انجام گرفته، اعم از فعل انفرادی و اجتماعی، معتبرند.۱
در نقد این دلیل باید گفت که همانطور که شهید مطهری و آیة اللّه مصباح یزدی فرمودند، سخن بر سر حُسن و قُبح ارزشی و اخلاقی است که مطلق و غیر نسبی است. خوب بودن امور ملائم با طبع و بد بودن امور منافر با طبع، یکی از معانی نسبی حُسن و قُبح است که اشاعره هم این معنا را قبول دارند و مورد اتفاق همگان است و نزاعی درباره آن نیست.
دلیل ششم: دلالت آزمایش ممتد
یکی از استدلالهای علّامه طباطبایی بر ضرورت اعتبار خوب و بد در افعال انسان