فإذا فعلهذا كله ورام أن یشكك فیه نفسه أمكنه الشك: كقولهم إن العدل جمیل وإن الظلم قبیح وإن شكر المنعم واجب. فإن هذه مشهورات مقبولة.۱
و در جای دیگر میگوید:
اذا اردت ان تعرف الفرق، بین الذائع والفطرى؛ فاعرض قولك: العدل جمیل والكذب قبیح، على الفطرة التی عرفنا حالها، قبل هذا الفصل وتكلف للشك، فیهما؛ تجد الشك متأتیاً فیهما وغیر متأتٍ فى أن الكل اعظم من الجزء وهو حق أولى.۲
مرحوم غروی اصفهانی میگوید:
ومن الواضح أنّ استحقاق المدح والذّم بالإضافة إلى العدل والظّلم لیس من الاولیات … وقد وقع النّزاع فیه من العقلاء.۳
نقد این دلیل پیش از این در بحث از دلیل سوم اشاعره گذشت. در آنجا گفته شد که همه بدیهیات به یک شکل تصدیق نمیشوند، بلکه بستگی به موضوع و محمول آن دارد؛ زیرا تصدیق به قضیهای فرع بر تصور طرفین قضیه است. گاه طرفین قضیه، اموری ساده و بسیط هستند؛ مثل دو و یک و رابطه بزرگتری؛ در این صورت به راحتی درک و تصدیق صورت میگیرد، اما گاه طرفین قضیه اموری بسیط و ساده نیستند و تصور آنها نیازمند تأمل است، ولی اگر تصور درست صورت گرفت، تصدیق نیز در پی خواهد آمد. این تفاوت سبب نمیشود قضایای اخیر از بدیهی بودن خارج شوند؛ زیرا ملاک بدیهی بودن، بینیازی از استدلال و مقدمهچینی برای رسیدن به نتیجه است نه اینکه طرفین قضیه برای تصدیق