إلى شرع فإن كل عاقل یجزم بحسن الإحسان ویمدح علیه وبقبح الإساءة والظلم ویذمّ علیه وهذا حكم ضروری لا یقبل الشك ولیس مستفاداً من الشرع لحكم البراهمة والملاحدة به من غیر اعتراف منهم بالشرائع.۱
مرحوم سید عبداللّه شبّر معتقد است کسی که حُسن و قُبح ذاتی و عقلی را انکار کرده و آن را شرعی میداند، در واقع، امر بدیهی و ضروری را انکار کرده است.
أنهم أنكروا البدیهة والضرورة فإن كل من له أدنى عقل وشعور یعلم بالبدیهة حسن الصدق النافع وقبح الكذب الضار.۲
برخی متکلمان برای نشان دادن بدیهی بودن حُسن و قُبح عقلی، به بداهت برخی موارد توجه میدهند. برای مثال، مرحوم شبّر میگوید: قبیح بودن کار عبث از جمله بدیهیات است و نیازمند به استدلال نیست و کسی که چنین امری را انکار کند ضروریات را منکر شده است؛ زیرا حتی اطفال نیز به آن حکم میکنند.
إن الضرورة قاضیة بقبح العبث كمن یستأجر أجیرا لیرمی ماء الدجلة فی الفرات ونحوه وبقبح تكلیف ما لا یطاق كتكلیف الزمن الطیران إلى السماء والأعمى بتنقیط المصحف وتعذیبهما على ترك هذا الفعل وقبح من یذم العالم الزاهد على علمه وزهده وحسن مدحه وقبح مدح الجاهل الفاسق على جهله وفسقه وحسن ذمه علیهما ومن كابر فی ذلك فقد أنكر أجلى الضروریات لأن هذا الحكم حاصل للأطفال والضروریات قد لا تحصل لهم.۳
مرحوم مظفّر از فضل بن روزبهان این اِشکال را نسبت به دلیل اوّل نقل میکند که