63
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

بدین‏ترتیب معناشناسی شناختی تمامی وظایفی را که در تعریف تفسیر بیان شد، تأمین می‏کند. معناشناسی شناختی اولاً به دلیل ماهیت معناشناسانه خود به مفاد واژگان و عبارات قرآنی می‏پردازد و آنها را روشن می‏کند. ثانیاً به دلیل اصول محاوره‏ای که برخوردار است به مراد جدی واژه‏ها و عبارت‏های قرآنی دست می‏یابد و ثالثاً با اصل بنیادین خود، یعنی مفهوم‏سازی اهداف و مقاصد الهی را از آیات قرآن کشف می‏کند. این البته تمام رسالت معناشناسی شناختی نیست. معناشناسی شناختی روشی جدید در تفسیر ارائه می‏دهد و تدبر در آیات الهی را متحول می‏کند. معناشناسی شناختی روشی در تدبر پیشنهاد کرده که بر پایه اصول و نظریات معین، همگانی و منضبط استوار می‏شود و زمینه‏ساز نتایج بدیعی در تفسیر خواهد بود.

معناشناسی شناختی و بطون معنا

در متون مقدسی نظیر قرآن، ممکن است لایه‏های معنایی وجود داشته باشد که قابل انطباق با الگوهای شناختی نباشند. این لایه‏ها یا بطون معنایی غالباً به گونه‏ای هستند که انسان‏های غیر معصوم آنها را در نمی‏یابند و همواره به شخصی نیاز است که خداوند الگوهایی برای وی قرار داده و می‏تواند از این بطون پرده بردارد. به همین دلیل باید به پیشوایان معصوم علیهم السلام به عنوان مفسران کلام الهی رجوع کرد؛ اما در فهم کلام امام باید تأکید کنیم که یا امام طرح ویژه‏ای در انتقال مفاهیم ارائه می‏دهد که در آن صورت به همان الگوی امام مراجعه خواهد شد و یا چنین الگویی وجود ندارد که این خود مجوز استفاده از الگوهای زبانی است؛ زیرا این الگوها برای فهم ظاهرند و نه بطون. در حقیقت بدین‏ترتیب در متن مقدس نوعی توسعه ایجاد می‏شود. به بیان دیگر در مفاهمه باید برای مخاطب نوعی اصالت قائل شویم؛ زیرا هر متنی که صادر می‏شود


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
62

اولیه و اصیل آن ساحت ساخت معناست. در مرحله اول معناشناسی شناختی نشان می‏دهد که متکلمان یک زبان بر اساس کدام مبانی اقدام به ساخت معنا و انتقال آن در قالب الفاظ می‏کنند. در این مرحله متکلمان بر اساس پردازش‏های ذهنی که از وقایع دارند اقدام به مفهوم‏سازی می‏کنند. این مفهوم‏سازی بر پایه اصولی شکل می‏گیرد که در میان تمامی ابنای بشر وجود دارد و همگانی‏های بشری به شمار می‏آید. اصولی نظیر تأثیر چشم‏انداز، بدن‏مندی، تجربه، فرهنگ و محیط که بر ساخت معنا سایه افکنده‏اند، روش‏های یکسانی در ساخت معنا هستند که همه انسان‏ها در تعبیرهای زبانی خود با وجود تمامی اختلافات زبانی از همین روش‏ها به صورت خودآگاه و یا ناخودآگاه بهره می‏گیرند.

در ساحت دیگر معناشناسی شناختی که ساحت کشف معنا یا همان تفسیر است، نظریه‏های معناشناسی شناختی با استفاده‏ها از قواعد زبانی و محاوره‏ای بشر تلاش می‏کنند تا به ساحت ساخت معنا راه یابند و فرایندی را که در ساخت بر معنا گذشته است، بازخوانی کنند. نتیجه این بازخوانی دستیابی به مفهوم‏سازی‏های گوینده متن است. این مفهوم‏‏سازی‏ها با مراد جدی متکلم تفاوتی ندارند. در سایه چنین مهندسی معکوسی است که مراد متن به دست می‏آید. در حقیقت فرایند کشف معنا همان تعریفی را شامل می‏شود که از تفسیر ارائه ‏شده با این تفاوت که معناشناسی شناختی از تفسیر عام‏تر است؛ زیرا معناشناسی شناختی افزون بر کشف معانی آیات، اصول حاکم بر تعابیر قرآنی در مرحله ساخت را نیز ارائه می‏دهد و به طور نظام‏مند بررسی می‏کند.

مباحث معناشناسی قرآن نسبت به تفسیر بنیادی‏تر است؛ چراکه این مباحث در خود تفسیر تأثیر می‏گذارد. معناشناسی بخشی مهم از مبانی تفسیر را بررسی می‏کند و می‏تواند با طرح مبانی جدید در خود تفسیر هم تحول ایجاد کند.۱

1.. قائمی‎نیا، معناشناسی شناختی قرآن، ص۲۴.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1727
صفحه از 369
پرینت  ارسال به