علامه طباطبائی در تعریف تفسیر چنین مینویسد:
تفسیر بیان معانی آیات قرآن و کشف مقاصد و مدلولهای آنهاست.۱
با توجه به تعریفهای متفاوت از تفسیر میتوان مولفههای زیر را در تعریف تفسیر مشخص کرد:
۱. روشن ساختن مفاد واژگان و عبارتها (بیان معانی)؛
۲. پرده برداشتن از مراد جدی خداوند از طریق واژگان و عبارتهای قرآن (کشف مدلول)؛
۳. کشف هدف و مقصدی که خداوند از انتقال این مرادهای جدی در نظر داشته است (کشف مقاصد).
در شناسایی کاملتری، برخی محققان در شرح تفسیر آن را بیان مفاد استعمالی آیات قرآن و کشف مراد خداوند و مقاصد الهی آن بر مبنای قواعد ادبیات عرب و اصول محاوره عقلایی دانستهاند.۲
قواعد محاوره عقلایی، ملاکی است که بر اساس آن مراد جدی و مقاصد الهی کشف میشود. بنابراین اگر کسی بر اساس حدس و گمان و یا روشهای دیگر به بیان معانی و کشف مدلولها و مقاصد دست یابد، تفسیر مصطلح نخواهد بود. برایناساس تنها زمانی میتوان مرادها و مقصدهای به دست آمده از آیات قرآن را معتبر شمرد که راهکار و روش آن مبتنی بر قواعد محاوره عقلایی بشر باشد.
با این مقدمه کوتاه باید رابطه معناشناسی شناختی و تفسیر را بررسی کنیم. معناشناسی شناختی در دو ساحت نظریات خود را ارائه داده است. ساحت