39
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

عواطف شخص مفسر دیگر در آن دخالت ندارد. برای مثال وقتی انسان با واقع روبه‏رو می‏شود، بر اساس یک قاعده کلی روان‏شناختی، موارد برجسته را زودتر می‏بیند و این قواعد یک سلسله قواعد نوعی‏اند که در میان تمامی انسان‏ها وجود دارند.

نتیجه اینکه انسان اولاً دارای قوه مشترک است. بر اساس روایات معتبری از عالمان آل محمد صلی الله علیه و اله عقل دارای جنودی است و در مقابل آن جهل قرار می‏گیرد که آن نیز لشکرهایی دارد. از جمله جنود عقل، فهم و فقه است.۱ بر اساس روایات، عقل و جهل و جنود آنها در همه انسان‏ها وجود دارند. این روایات نشان می‏دهند که انسان‏ها در مقام فهم و مفاهمه دارای قوا و قواعد مشترک‏اند.

معناشناسی

برخی معناشناسان، معناشناسی را مطالعه معنا توصیف کرده‏اند.۲ در معناشناسی جنبه‏های قراردادی معنا که در کلمه‏ها و عبارات یک زبان نمود می‏یابد، بررسی می‏شوند. به عبارت دیگر معناشناسی علمی است که بر رابطه میان لفظ و نشانه‏های زبانی با معنا یا رابطه لفظ (به عنوان دال) و معنا (مفهوم و مصداق) (به عنوان مدلول) تمرکز یافته است و در پی آن است که روشن کند الفاظ با معانی چه ارتباطی پیدا می‏کنند و چگونه می‏توان به مدلول‏های نشانه‏های زبانی راه یافت. اساساً تولید معنا در زبان چگونه صورت می‏گیرد و تحول معنای زبانی چه فرایندی دارد. صاحب‏نظران دانش معناشناسی درصدد تدوین الگوها و چارچوب‏هایی هستند تا چگونگی کاربرد نشانه‏های زبانی و کارکرد معنایی آنها را قاعده‏مند سازند. بنابراین معناشناسان در پی کشف

1.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۱.

2.. ر.ک: پالمر، نگاهی تازه به معنا‏شناسی زبان، ص۱۳.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
38

میان انسان‏ها برقرار است؛ اما اگر مرادشان این باشد که فهم انسان تابعی از احساسات و تجربیات اوست، در به دست آوردن مفهوم‏سازی‏های دیگران نیز باید همین معیار وجود داشته باشد؛ یعنی در فهم ذهن دیگران ما از زاویه دید خودمان درک کرده‏ایم و احساسات و تجربیات ما در کشف مفهوم‏سازی‏های متکلم دخالت خواهد داشت. معنای چنین ادعایی این است که ما در حقیقت به پردازش ذهنی خودمان در کشف مفهوم‏سازی دیگران دست یافته‏ایم. البته توجه به این نکته مهم است که معناشناسان شناختی هیچ‏گاه اعتقاد ندارند که انسان در کشف مفهوم‏سازی‏های دیگران دچار اشتباه می‏شود. بر اساس آنچه از دیدگاه معناشناسان شناختی در مقام فهم برمی‏آید، اصول زیر را می‏توان برشمرد:

یکی اینکه در مقام فهم عواملی وجود دارند که در فهم ما تأثیر می‏گذارند؛

دوم اینکه این عوامل در میان همه انسان‏ها مشترک‏اند؛

سوم اینکه چنین فهمی نادرست نیست اما بخشی از واقعیت را نشان می‏دهد و نه همه آن را؛

چهارم اینکه هرچند احساسات و عواطف ما در فهم واقع دخالت دارند، اما این احساسات نیز برای کاشف معنا از طریق بیان و متن گوینده قابل دستیابی‏اند.

معناشناسان شناختی هیچ‏گاه قواعد روان‏شناختی را قواعدی اختصاصی، شخصی و جزئی در نظر نمی‏گیرند، بلکه آنها را قواعدی کلی و نوعی می‏دانند که در همه انسان‏ها وجود دارد. به عبارت دیگر، همه انسان‏ها در مقام فهم از یک سلسله قواعد کلی و مشترک روان‏شناختی، زبان‏شناختی و تجربی تبعیت می‏کنند که با پیگیری آنها می‏توان به مراد و مقصودشان در مفاهمه پی برد. برای کشف مفهوم‏سازی دیگران، زنجیره‌ای از قواعد مشترک زبانی‏ وجود دارد که

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1970
صفحه از 369
پرینت  ارسال به