مفاهیم به یکدیگر را تلاش بیهودهای به شمار نمیآورند و بر اساس آثاری که در مییابند این امر را محقق میدانند، روشن میشود که مفاهمه میان افراد مختلف همواره برقرار است. بنابراین به صورت فطری انسانها باید از اشتراکاتی برخوردار باشند تا بتوانند مفاهمه برقرار کنند.
از روایات اسلامی چنین برمیآید که انسانها از فطریات مشترکی برخوردارند که میتوانند حتی در امور جزئی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و فهم خود را به اشتراک بگذارند. بر پایه نخستین روایت کافی، قوه مفاهمه انسانها یعنی عقل، یک وجود دارد که در میان انسانها تقسیم شده است:
۰.عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام، قَالَ: «لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ اسْتَنْطَقَهُ، ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَقْبِلْ فَأَقْبَل ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَدْبِرْ، فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ وَعِزَّتِی وَجَلَالِی مَا خَلَقْتُ خَلْقَاً هُوَ أَحَبُّ إِلَی مِنْک وَلَا أَکمَلْتُک إِلَّا فِی مَنْ أُحِب».۱
در روایت معروف هشام از امام کاظم علیه السلام نیز عقل به عنوان حجت باطنی در میان همه انسانها حضور و ظهور دارد:
۰.یا هِشَامُ، إِنَّ لِلّهِ عَلَی النَّاسِ حُجَّتَینِ: حُجَّةً ظَاهِرَةً، وَحُجَّةً بَاطِنَةً، فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَالْأَنْبِیاءُ وَالْأَئِمَّةُ، وَأَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ.۲
بنا بر روایات یادشده، عقل در تمامی انسانها قرار داده شده است. اگرچه عقل در افراد مختلف نقصان یا افزایش دارد، اما اصل وجود آن و یکی بودن ماهیت آن در انسانها ثابتشده است. در روایت دیگری با صراحت بیشتری به مشترکات عقل در انسانها اشاره شده است.
۰.عَنْ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَنَّ النَّبِی ص سُئِلَ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ الْعَقْلَ