37
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

قَالَ خَلْقُهُ مَلَک لَهُ رُءُوسٌ بِعَدَدِ الْخَلَائِقِ مَنْ خُلِقَ وَمَنْ یخْلَقُ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ وَلِکلِّ رَأْسٍ وَجْهٌ وَلِکلِّ آدَمِی رَأْسٌ مِنْ رُءُوسِ الْعَقْل.۱

بر اساس این روایت، عقل رئوسی جداگانه از انسان دارد که به هر یک از انسان‏ها تعلق می‏گیرد و این رئوس از یک وجود نشئت گرفته‏اند. قوه مفاهمه انسان یک قوه است که البته ممکن است در یکی قوی‏تر و در دیگری ضعیف‏تر باشد؛ اما از نظر هستی‏شناختی از یک وجود بهره می‏گیرد. دلیل اینکه گفته شد ما متفاوت می‏فهمیم، این است که درونیات ما با یکدیگر متفاوت‏اند، اما دست‏کم یک درونی مشترک میان انسان‏ها وجود دارد که سبب می‏شود در انتقال و دریافت مفاهیم دچار خطا نشوند. فلسفه این امر فراتر و بزرگ‏تر از مفاهمه میان انسان‏ها در امور عادی و روزمره زندگی است؛ چراکه فهم خطابات الهی نیز بدون وجود مفاهمه و انتقال درست مفاهیم و در صورت عدم وجود قوه مشترک فهم امکان‏پذیر نخواهد بود. در مقام فهم، عقل در صورت وجود شرایط درست دریافت می‏کند و این همان ضروری بودن فهم انسان است.

اکنون این پرسش رخ می‏نماید که از دیدگاه شناختی نقش عواطف، تجربیات و امور درونی انسان در فهم، چیست؟ آیا درونیات ما در فهم اثر می‏گذارند؟ در صورت اثرگذاری، در چه جایگاهی اثرگذارند و کجا اثری ندارند؟ آیا فهم به صورت صحیح متولد می‏شود و اگر نادرست باشد آیا امکان تصحیح آن وجود دارد؟ آیا امکان مفاهمه وجود دارد یا ما توهم مفاهمه داریم؟ مراد معناشناسان شناختی از اینکه عواطف و درونیات در شناخت واقع دخالت دارند، چیست؟

معناشناسان شناختی اعتقاد دارند که می‏توان واقع را دریافت و مفاهمه نیز

1.. شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۹۸.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
36

مفاهیم به یکدیگر را تلاش بیهوده‏ای به شمار نمی‏آورند و بر اساس آثاری که در می‏یابند این امر را محقق می‏دانند، روشن می‏شود که مفاهمه میان افراد مختلف همواره برقرار است. بنابراین به صورت فطری انسان‏ها باید از اشتراکاتی برخوردار باشند تا بتوانند مفاهمه برقرار کنند.

از روایات اسلامی چنین برمی‏آید که انسان‏ها از فطریات مشترکی برخوردارند که می‏توانند حتی در امور جزئی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و فهم خود را به اشتراک بگذارند. بر پایه نخستین روایت کافی، قوه مفاهمه انسان‏ها یعنی عقل، یک وجود دارد که در میان انسان‏ها تقسیم شده است:

۰.عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام، قَالَ: «لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ اسْتَنْطَقَهُ، ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَقْبِلْ فَأَقْبَل ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَدْبِرْ، فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ وَعِزَّتِی وَجَلَالِی مَا خَلَقْتُ خَلْقَاً هُوَ أَحَبُّ إِلَی مِنْک وَلَا أَکمَلْتُک إِلَّا فِی مَنْ أُحِب».۱

در روایت معروف هشام از امام کاظم علیه السلام نیز عقل به عنوان حجت باطنی در میان همه انسان‏ها حضور و ظهور دارد:

۰.یا هِشَامُ، إِنَّ لِلّهِ عَلَی النَّاسِ حُجَّتَینِ: حُجَّةً ظَاهِرَةً، وَحُجَّةً بَاطِنَةً، فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَالْأَنْبِیاءُ وَالْأَئِمَّةُ، وَأَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ.۲

بنا بر روایات یادشده، عقل در تمامی انسان‏ها قرار داده شده است. اگرچه عقل در افراد مختلف نقصان یا افزایش دارد، اما اصل وجود آن و یکی بودن ماهیت آن در انسان‏ها ثابت‏شده است. در روایت دیگری با صراحت بیشتری به مشترکات عقل در انسان‏ها اشاره شده است.

۰.عَنْ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَنَّ النَّبِی ص سُئِلَ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ الْعَقْلَ

1.. کلینی، الکافی،ج ۱، ص۲۳-۲۴.

2.. همان، ص۳۵.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1913
صفحه از 369
پرینت  ارسال به