291
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

اعضا صلاحیت بیشتری را نشان می‏دهند.

همان‏گونه که در بحث پرندگان این اتفاق افتاده است و هر کس به تناسب محیط جغرافیایی خود، پرنده‏ای را به عنوان نمونه اولیه انتخاب می‏کند. بنابراین مانعی ندارد که در نمونه اولیه به جای یک نمونه، نمونه‏هایی مطرح شود؛ اما باید نمونه اولیه بتواند بهترین نماینده برای مقوله پایه باشد و در این جهت از رقیبان خود پیشی بگیرد. زمانی این اتفاق می‏افتد که بیشترین خصوصیات مقوله در پیش‏نمونه جمع شود.

البته باید توجه داشت که در لحاظ خصوصیات، تنها خصوصیاتی لحاظ می‏شود که ویژگی مرکزی و اصلی مقوله باشد. پس نیازی نیست که ویژگی‏های حاشیه‏ای را در این امر لحاظ کنیم. مقصود از ویژگی‏های اصلی آن خصوصیاتی است که از نگاه عرف کاربران زبان، قوام مقوله بدان است و اگر در مصداقی آن خصوصیات را ببینند، آن را از اعضای مقوله قرار می‏دهند.

در مقوله «بعد فرابدنی انسان» تمام واژگان قرآنی که در این حوزه به کار رفته‏اند صلاحیت دارند که به عنوان مقوله پیش‏نمونه مطرح شوند؛ ولی واژه‏ای بیشترین صلاحیت را دارد که بهترین نماینده برای ویژگی‏های اصلی مقوله باشد. این امر در جایی محقق می‏شود که پیش‏نمونه دارای ویژگی‏های بیشتری باشد. یعنی اگر فرض کنیم مقوله پایه دارای ویژگی‏هایی است، مقوله پیش‏نمونه بهتر است نسبت به سایر مقولات رقیب بیشترین بهره را از این خصوصیت برده باشد تا بتواند نماینده بهتری برای مقوله پایه باشد.

مهم‏ترین خصوصیات بعد فرابدنی انسان را می‏توان در «حیات، علم، اراده و احساس» برشمرد. هر یک از این ابعاد خود دارای انشعاباتی هستند که خصوصیت حاشیه‏ای مقوله به شمار می‏آید. در فصل دو مخصوصاً در بخش


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
290

دوم اینکه رویکرد اصلی در این واژه مفهوم‏سازی بعد فرابدنی است، درحالی‏که مثلاً در واژه نفس این‎گونه نیست.

این دو خصیصه در کنار هم قلب را به عنوان کانون بعد فرابدنی انسان قرار می‏دهند؛ به این دلیل که اولاً نسبت فراوانی آن به سایر نمونه‏های رقیب بیشتر باشد. بسامد بسیار یک واژه در متن سبب می‏شود که مطالعه کننده در جای جای متن با این واژه مواجهه بیشتری داشته باشد؛ همان‏گونه که ساکنان جغرافیای خاصی با پرندگان پر جمعیت آن منطقه بیشتر مواجه‏اند؛

ثانیاً کاربران زبان عربی به عنوان عرف غیرمتخصص۱ هنگامی که با این واژه مواجه می‏شوند آن را متعلق به بعد فرا بدن انسان می‏دانند.

به نظر ما این دو ویژگی درباره قلب صدق می‏کند؛ یعنی قلب هم نخستین نمونه است و هم کاربران زبان عربی بدون پیش فرض اگر با این واژه در قرآن مواجه شوند، این واژه را در بعد فرابدنی می‏دانند.

شمولیت در ویژگی‏ها

هنگامی که یک مقوله از مقولات رقیب تشکیل می‏شود، لفظی شایستگی پیش‏نمونگی را دارد که ویژگی‏های آن نسبت به الفاظ رقیب در مقوله، به گونه‏ای باشد که به آن لفظ صلاحیت نمایندگی مقوله را بدهد و آن زمانی است که بیشتر ویژگی‏های مقوله در آن لفظ موجود باشد. هرچند همه اعضای مقوله پایه، صلاحیت دارند که به عنوان پیش‏نمونه مطرح شوند، ولی یکی یا برخی از

1.. مقصود از عرف غیر تخصصی این است که ذهنیت قبلی نسبت به انسان پیدا نکرده باشد به این بیان که مثلاً انسان را مرکب از دو بعد فرا بدن و بدن نداند؛ یا انسان را فقط جسم بداند و روحی برای انسان قائل نباشد و این نظریات برای او یکسان باشد. دیگر اینکه در مطالعات زبانی نیز مبنای تخصصی نداشته باشد. مثلاً ظاهرگرای صرف یا تأویل‌گرا یا عقل‌گرا نباشد. بنابر این ممکن است برداشت عرف متخصص با کاربران زبان که عرف غیر متخصص‏اند متفاوت باشد.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1778
صفحه از 369
پرینت  ارسال به