کرد، بعد معرفتشناسی انسان است که از میان مسائل گوناگون دانش معرفتشناسی میتوان قلمرو منابع معرفت یا درجات معرفت و یا موانع آن را به عنوان قلمرو مطالعاتی انتخاب کرد. هر یک از این قلمروها ارتباطاتی تشکیل میدهند که قلمرو و ارتباطات آن یک قالب خواهد بود.
گاه در انتخاب قلمرو، واژهای از یک قلمرو را انتخاب میکنیم و با نمایهزنی و بررسی ارتباطات آن در متن، قلمروهای مربوط به آن واژه را نظیر کارکردها و ویژگیها را کشف میکنیم و بر اساس همان، تحقیق را پیش میبریم. برای نمونه واژه «نفس» ۲۹۸ تکرار در قرآن دارد. در این صورت دو قلمرو در پیش انسان قرار میگیرد: یکی قلمرویی است که بر اساس شخصیت اصلی انسان حاصل میشود و دیگری قلمرو تمام هویت انسان شامل بدن و فرابدن را دربرمیگیرد.
جمع آوری واژگان
همانگونه که در مقولهبندی پدیدههای خارجی لازم است انسان نوعی زیست علمی با پدیدههایی داشته باشد که قصد مقولهبندی آنها را دارد، درباره واژهها نیز لازم است انسان این رابطه را برقرار کند. مراحل زیست علمی با واژهها از طریق بارش فکری عمومی یا تخصصی، بهرهگیری از نگاشتهها، ارتباط با کتب لغت و مطالعه متن به صورت کلی امکانپذیر میگردد. چنانچه مقولهبندی از امور تخصصی صورت گیرد، لازم است بارش فکری در امور فکری باشد و اگر مقولهبندی در امور عمومی است بارش فکری در امور عمومی خواهد بود. برای مثال در نمونه علم چنانچه مقولهبندی در سطح عموم مردم صورت میگیرد بارش فکری در سطح عمومی خواهد بود؛ اما چنانچه مقولهبندی علم در سطح تخصصی صورت بگیرد باید جامعه متخصصان مورد توجه قرار بگیرد.