283
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

اضافه شدن به دارنده علم در آیه (قَالَ وَمَا عِلْمِی بِمَا کاَنُواْ یعْمَلُونَ)۱ مبتدای جمله شده است. آنجا که علم به همراه متعلّقش آمده، سه صورت دارد: یا صحبت از علم انحصاری خداست، یا صحبت از نفی علم به غیب در انسان است و در نهایت، صحبت از علم فرد خاص به علم کتاب است. دو صورت اول، در واقع بیانگر محدودیت علم انسان است، و صورت سوم بیانگر گستره علم انسان را می‏رساند. در همه این موارد علم از انسان سلب شده است. سلب علم از انسان نشان از محدودیت علم او دارد. علاوه بر این نوعی علم انحصاری برای خدا اثبات می‏کند.

انتخاب قلمرو در مقوله‌بندی

در انتخاب قلمرو گاه بر اساس دانش‏ها و مسائل موجود قلمرو انتخاب می‏شود. برای مثال در انسان‏شناسی ممکن است بر اساس مسائل موجود در انسان‏شناسی نظیر ابعاد وجودی انسان به انتخاب قلمرو مطالعاتی خود اقدام کنیم. در این صورت در بررسی انسان قصد می‏کنیم از ابعاد گوناگون انسان تنها بعد هستی‏شناختی انسان را مورد بررسی قرار دهیم و با ابعاد معرفت‏شناختی یا مردم‌نگاری و انسان‏شناسی اجتماعی آن کاری نداشته باشیم. در مسائل هستی‏شناسانه نیز بر اساس مسائل خاص با مسئله بدن و فرابدن و کلیت انسان - شامل هر دو بعد - مواجه هستیم و ممکن است در این باره قلمرو فرابدن را انتخاب کنیم. در این حالت قلمرو فرابدن با ابعاد مختلفی در ارتباط است که یک قالب را تشکیل می‏دهند.

نمونه دیگری که می‏توان در انتخاب قلمرو و دستیابی به یک قالب مطرح

1.. سوره شعراء، آیه ۱۱۲.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
282

در آیه (هَأَنتُمْ هَؤُلَاءِ حَاجَجْتُمْ فِیمَا لَکم بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِیمَا لَیسَ لَکم بِهِ عِلْمٌ)۱ هر دو نسبت سلب و ایجاب در کنار هم آمده است. هر دو نسبت سلبی و ایجابی دارای آثاری است که در حوزه معنایی آثار علم قابل پیگیری است.

البته سلب «علم» از انسان، در قالب جمله اسمی، تنها با واژه «لیس» نشان داده نشده است. مای نافیه و هل استفهامیه، وجوهی هستند که در قرآن با کمک آنها، علم از انسان سلب شده است. آیه (مَا لهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ)۲ از این نمونه است که واژه علم به همراه من زائده، مسند واقع شده و با کلمه مای نافیه همراه شده است و به این ترتیب علم را از انسان نفی کرده است.۳ در آیه (قُلْ هَلْ عِندَکم مِّنْ عِلْمٍ)۴ «علم» با من زائده و در قالب پرسشی آمده و انتساب علم به انسان نفی شده است. البته در دو مورد اخیر که علم با من زائده همنشین شده، و با مای نافیه و یا در قالب سؤالی مطرح شده است، سلب انتساب کلی علم نیست، بلکه مراتبی از علم را نفی و گونه‏ای از علم (ظن) را برای انسان اثبات می‏کند. نیز در آیه ۱۴۸ سوره انعام، تقابل بین علم و خرص را نیز بیان می‏کند که توضیح کافی در میدان معنایی ظن و خرص خواهد آمد.

علم گاهی به همراه متعلّقش «علم الکتاب، علم الساعه، علم الغیب»۵ یا با

1.. سوره آل‎عمران، آیه ۶۶.

2.. سوره نساء، آیه ۱۵۷.

3.. همچنین است سوره نسا، آیه۱۵۷؛ سوره کهف، آیه ۵؛ سوره زخرف، آیه ۲۰ و سوره نجم، آیه ۲۸ .

4.. سوره انعام، آیه ۱۴۸.

5.. و من عنده علم الکتاب؛ سوره رعد،آیه ۴۳؛ انّ الله عنده علم الساعة؛ سوره لقمان، آیه ۳۴ و نیز سوره فصلت، آیه ۴۷ و سوره زخرف، آیه ۸۵ یا ضمیری که مرجعش الساعة است؛ مانند: یَسئَلُونَک عَنِ السَّاعَةِ أَیانَ مُرْسَئهَا قُلْ إِنَّمَا علمها عِندَ رَبی؛ سوره اعراف، آیه ۱۸۷ و نیز سوره طه، آیه ۵۲ و سوره احزاب، آیه ۶۳، أعنده علم الغیب فهو یری؛ سوره نجم، آیه ۳۵.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1734
صفحه از 369
پرینت  ارسال به