ازدیاد علم در این دو آیه، درباره انبیاست و نمیتوان آن را به تمام انسانها تسری داد؛ مگر اینکه قرینهای برای آن بیابیم.
عندیت
واژه «العلمُ» در قرآن به عنوان مبتدا - اسم حروف مشبهة بالفعل - به کار رفته است. این واژه در نقش مبتدا در آیه (قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ الله)۱ و آیه (قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ الله)۲ علم را در خدا منحصر کرده است. اگرچه ظاهر این دو آیه حصر علم در خدا را به نمایش میگذارد، ولی به دلیل اینکه الف و لام در «العلم»، الف و لام عهد است، و آیات نیز درباره زمان وقوع قیامتاند، مقصود این میشود که علم به زمان وقوع قیامت مختص به خداست و کسی از آن آگاهی ندارد. این دو آیه در حقیقت علم انحصاری برای خدا ثابت میکنند و زمان وقوع قیامت را از علوم انحصاری خدا دانستهاند.
دو آیه (حَاجَجْتُمْ فِیمَا لَکم بِهِ عِلْمٌ)۳ و آیه (ٱلَّذِى عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ ٱلْكِتَابِ)۴ انتساب علم به انسان را در قالب ایجابی مطرح میکند. در آیه اول، صحبت از مطلق علم است و اختصاص به فرد یا افراد خاص ندارد، اما در آیه دوم صحبت از علم کتاب و فرد خاص است. میتوان گفت که تعبیر «علمٌ» هم به معنای مطلق علم و هم به معنای علم خاص به کار رفته است. این نوع کاربرد، حاکی از تنوع معنایی علم است.
سلب علم
سلب علم از انسان در جملات اسمی، تعبیر رایجی است که قرآن در حوزه علم