277
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

جایی است که مفعولٌ به جاء فردی از انبیاست۱ و دیگری فاعل آن قومی از اقوام انبیاست؛ مثل (وَمَا ٱخْتَلَفَ ٱلَّذِينَ أُوتُوا ٱلْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ ٱلْعِلْمُ بَغْيَاً بَيْنَهُمْ).۲ بدین‏ترتیب قرآن کریم علم وحیانی انبیا و اهل کتاب و دینداران را با واژه «جاء» بیان کرده است. این آیات نشان می‏دهد که علم به ذات عالِم افزوده می‏شود.

ظاهر کلمه «جاء»، رابطه انسان با علم را به‏روشنی بیان می‏کند. طبق این واژه باید بگوییم، این‎گونه از علم بیرون از ذات انسان است و از خارج ذات انسان بر آن افزوده می‏شود و جوشیدن علم از ذات انسان را در بر نمی‏گیرد؛ ولی در این نسبت مشخص نیست که در افزوده شدن علم به ذات انسان، واسطه‏ای وجود دارد یا خیر؟ به تعبیر دیگر، آیا علم مستقلاً و بدون وساطت چیزی به ذات انسان افزوده می‏شود و در این فرایند، تغییراتی در ذات انسان رخ می‏دهد و ذات او واجد معلوماتی خاص می‏شود؟ یا از دیدگاه قرآنی علاوه بر انسان و علم، امر دیگری نیز در این فرایند نقش‏آفرینی می‏کند؟ پاسخ این پرسش در رابطه قلب و وحی و همچنین واژه «ایتاء» مشخص می‏شود.

در تحلیل رابطه قلب و وحی مشخص می‏شود که در فرایند وحی اگرچه قلب پیامبر صلی الله علیه و اله بر الفاظ و معانی وحیانی احاطه می‏یابد، ولی در این احاطه عاملیت با قلب پیامبر صلی الله علیه و اله نیست و کارکرد اصلی قلب پذیرش علم است.

با این بیان یکی از مصادیقی که قرآن برای علم بیان می‏کند، وحی و آموزه‏های وحیانی است؛ ولی در فرایند علم عالم نقشی جز پذیرش ندارد و همه نقش به عواملی بیرون از عالم است.

نکته دیگر این است که معلوم هم مانند خود علم (مصداق علم) در این

1.. نیز سوره بقره، آیات ۱۲۰ و ۱۴۵؛ سوره آل‎عمران، آیه ۶۱؛ سوره رعد، آیه ۳۷؛ سوره مریم، آیه ۴۳.

2.. سوره آل‎عمران، آیه ۱۹.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
276

امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه‏ای فرمود:

سپاس خدایی را که وهم‏ها را از اینکه به او برسند منع کرده، جز در دانستن وجود او و عقل‏ها را از اینکه ذات او را تخیل کنند، به دلیل امتناع ذات از داشتن شبیه و هم‏شکل، محجوب ساخته است.۱

همچنین تخیل ذات خدا محال دانسته شده است؛ زیرا ذات خدا هیچ شبیه و نظیری ندارد؛ بنابراین هر تصویری که در ذهن ساخته شود، خلاف ذات خدا خواهد بود. احاطه علمی بدون عاملیت عالم نیز در گونه‏های زیر مشاهده می‏شود.

مجیء

یکی از واژگانی که در تبیین فرایند «علم» به کار رفته، واژه «جاء» است. واژه «علم» در آیاتی مثل (فَمَا ٱخْتَلَفُوا حَتَّىٰ جَاءَهُمُ ٱلْعِلْمُ)۲‏ فاعلِ فعلِ جاء واقع شده است.۳ نیز با اضافه شدن مِن در آیاتی مثل (جَاءَكَ مِنَ ٱلْعِلْمِ)۴ ترکیب من العلم به جای فاعلِ جاء قرار گرفته است.۵

قرار گرفتن واژه «علم» در کنار فعل «جاء»، نشان می‏دهد که علم - یا نوعی از علم - بیرون از ذات عالِم (انسان) است و به ذات عالم اضافه می‏شود که قرآن کریم در این تعابیر این اضافه شدن را با تعبیر «جاء» بیان کرده است.

گفتنی است که هر جا واژه علم در کنار «جاء» قرار گرفته، علم مربوط به گزاره‏های دینی و خود وحی است. مثلاً در آیه (يَا أَبَتِ إِنِّى قَدْ جَاءَنِى مِنَ ٱلْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ)۶ متعلّق علم امر وحیانی است. البته این همنشینی دو گونه است: یکی

1.. کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۸.

2.. سوره یونس، آیه ۹۳.

3.. نیز آیات سوره آل‏عمران، آیه ۱۹؛ سوره شوری، آیه ۱۴؛ سوره جاثیه، آیه ۱۷.

4.. سوره بقره، آیه ۱۲۰.

5.. به همین ترتیب آیات سوره بقره، آیه ۱۴۵؛ سوره آل‎عمران، آیه ۶۱؛ سوره رعد، آیه ۳۷؛ سوره مریم، آیه ۴۳.

6.. سوره مریم، آیه ۴۳.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1993
صفحه از 369
پرینت  ارسال به