275
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

هر زمان که بنده در ماهیت خداوند و کیفیت او تفکر کند، در آن سرگردان می‏گردد و تفکر او بر چیزی که تصور کرده احاطه نمی‏یابد، زیرا خداوند آفریننده صورت‏هاست.۱

عدم احاطه عقلی بر صورت، در برخی روایات با تعبیر «وقوع در اوهام» آمده است. در روایت: «وَأنّهُ لَا تُقَدِّرُهُ الْعُقُولُ وَ لَاتَقَعُ عَلَیهِ الْأَوْهَامُ فَکلُّ مَا قَدَّرَهُ عَقْلٌ أَوْ عُرِفَ لَهُ مِثْلٌ فَهُوَ مَحْدُودٌ»۲ رابطه میان وهم، یعنی عامل ادراک و موضوع ادراک، این‏گونه تصویرسازی شده است که گویا وهم پوششی است که موضوع شناخت را در بر می‏گیرد. پس از بیان این رابطه، روایت این ارتباط را میان وهم (عامل شناخت) و خدا (موضوع شناخت) نفی می‏کند؛ زیرا چنین برداشتی مستلزم محدودیت خداوند است. در روایت: «وَلا یشْبِهُهُ شَی‏ءٌ وَکلَّمَا وَقَعَ فِی الْوَهْمِ فَهُوَ مُخَالِفُهُ»۳ این ارتباط به گونه دیگری بیان شده است که در آن عقل، ظرف و موضوع شناخت، مظروف تلقی شده است. با این نگاه چون خدا محدود نیست، هر آنچه در ظرف عقل بگنجد، قطعاً با خدا مغایرت دارد.

«تخیل عقلی» در روایت عبارت است از: فهم عقلانی که از مشابهت و مشاکله ساخته می‏شود؛ یعنی عقل در صورت‏آفرینی به شیء مورد نظر دسترسی ندارد، بلکه صورت را از اشیای همگون و همسان می‏گیرد. به بیان دیگر، صورت خیالی صورتی است که عقل از ترکیب صورت‏های اقتباسی از موجودات دیگر می‏سازد. در روایت: «فَقَالَ الْحَمْدُ لله الَّذِی مَنَعَ الْأَوْهَامَ أَنْ تَنَالَ إِلَّا وُجُودَهُ وَحَجَبَ الْعُقُولَ أَنْ تَتَخَیلَ ذَاتَهُ لِامْتِنَاعِهَا مِنَ الشَّبَهِ وَ التَّشَاکلِ»،

1.. شیخ صدوق، التوحید، ص۹۲.

2.. همان، ص۷۶.

3.. دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ج۱، ص۱۶۷.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
274

فَلا تُدْرِک الْعُقُولُ وَأَوْهَامُهَا وَلَا الْفِکرُ وَخَطَرَاتُهَا ولَا الْأَلْبَابُ وَأَذْهَانُهَا صِفَتَهُ.۱

در احاطه تصوری، عقل تصویری از متعلقِ علم در خود ایجاد می‏کند و آن تصویر واسطه میان ذهن و متعلق خارجی است. در مواردی که تصویرسازی برای عقل از چیزی مانند وجدان ممکن نباشد، از راه‏های دیگری چون ضبط، تحدید و تفکر برای کسب علم از متعلق بهره می‏برد. روایات در بیان محدودیت عقل در تصویرآفرینی بیان می‏کند که اگر عقل تصویری بسازد و بخواهد از آن به عنوان واسطه شناخت استفاده کند، اولاً این تصویر با وجود خارجی خدا مطابقت ندارد و ثانیاً این تصویر هیچ حکایتی ـ حتی به طور ناقص ـ از خداوند ندارد و تماماً با خدا مغایرت دارد. روایت «وَلَا تُدْرِکهُ الْأَوْهَامُ کیفَ تُدْرِکهُ الْأَوْهَامُ وَهُوَ خِلَافُ مَا یعْقَلُ وَخِلَافُ مَا یتَصَوَّرُ فِی الْأَوْهَامِ»۲ عدم ادراک عقل را به علت مغایرت بین صورت ذهنی و صاحب صورت نشان می‏دهد و آن را با دو تعبیر بیان می‏کند: در تعبیر اول، از عبارت «و هو خلاف ما یعقل» استفاده می‏کند که تأکید بر عقل است و در تعبیر دیگر، این مغایرت را با عبارت «خلاف ما یتصور فی الاوهام» بیان می‏کند.

روایت «وَلَا صُورَةٌ وَهُوَ مُجَسِّمُ الْأَجْسَامِ وَمُصَوِّرُ الصُّوَرِ»۳ تغایر خدا و صورت عقلی را به این بازمی‏گرداند که خدا مصوّر است که تمام صورت‏ها برساخته اوست، و تغایر بین مصوّر و صور، امری روشن است. همچنین در روایات آمده است:

۰.فَمَتَی تَفَکرَ الْعَبْدُ فِی مَاهِیةِ الْبَارِئِ وَ کیفِیتِهِ أَلِهَ فِیهِ وَتَحَیرَ وَلَمْ تُحِطْ فِکرَتُهُ بِشَی‏ءٍ یتَصَوَّرُ لَهُ لِأَنَّهُ عز و جل خَالِقُ الصُّوَرِ؛

1.. شیخ صدوق، التوحید، ص۴۶.

2.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۸۲.

3.. همان، ص۱۰۶.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1959
صفحه از 369
پرینت  ارسال به