صفات، بهویژه به عنوان صفاتی که تحت تقدیر عقلانی قرار نمیگیرند، نام برده شدهاند؛ از جمله این صفات، ربوبیت و عظمت الهی است:
۰.وَلا تُقَدِّرْ عَظَمَةَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ عَلَی قَدْرِ عَقْلِک فَتَکونَ مِنَ الْهَالِکینَ؛۱
عظمت خدا را به اندازه عقل خود اندازهگیری مکن که از هلاکشوندگان خواهی بود.»
افعال الهی چنانچه نشانه و آثار الهی دیده شوند، توصیه به تفکر و تعقل درباره آنها شده است، اما در چگونگی و کیفیت فعل الهی در روایات به صورت ضمنی میتوان به نفی تعقل در آنان، اشارههایی یافت؛ از جمله روایت ذیل است که عقل انسان را از درک حقیقت ربوبیت الهی، که یکی از صفات فعل خداوند به شمار میرود، ناتوان میداند:
۰.وَحَقِیقَةِ رُبُوبِیتِهِ... لا تُدْرِکهُ الْأَبْصارُ وَ لَا یحِیطُ بِهِ مِقْدَارٌ؛۲
حقیقتِ ربوبیت الهی این است که... چشمها او را درک نمیکند و هیچ مقداری او را به احاطه درنمیآورد.
حاصل اینکه، محدودیت در تقدیر هم با تنقیح مناط و هم به تصریح روایات، در شناخت صفات الهی نیز صادق است و مختص شناخت ذات نیست.
تصور
در روایات، محدودیت در تصور به «صورتآفرینی، تخیل، تفکر و ادراک» بازگشته است. در روایت زیر از تعابیر گوناگون (عقل، لب، وهم و فکر) برای محدودیت عقل در تصور و ادراک استفاده شده است؛ به این معنا که با تنوع واژگانی، در صدد نشان دادن ناکارآمدیِ عقل در همه شکلهای آن است.