این ارتباط میان ساختار عبارت و معنا نیز موجود است؛ یعنی نحوه چینش کلمات و نقش دستوری که آنها برعهده دارند، خبر از مفهومسازی گوینده دارد یا به سخن دقیقتر، نشان میدهد متکلم چه چشماندازی از واقع داشته است که دستور زبان را به این شکل خاص به کار گرفته است. به عبارت دیگر تصویرسازی، بعد کاربردی مفهومسازی است.
برای توضیح تصویرسازی از مثال زیر استفاده میکنیم (در این نمونه یک موقعیت به دوگونه و با دو بیان تعبیر شده است):
۱. «چراغ روی کتاب است.»
۲. «کتاب زیر چراغ است.»
در نمونه ۱ چراغ، هسته است و در نمونه ۲ کتاب در جایگاه هسته جمله قرار گرفته است و توجه متکلم معطوف بر آن است. بنابراین نوع تصویرسازی دستوری در درک معنای یک عبارت تأثیر میگذارد و مراد جدی متکلم از آن پدیدار میگردد.۱
تصویرسازی را میتوان در نمونههای قرآنی نیز مشاهده کرد:
(یدُ اللهَ فَوْقَ أَیدیهِمْ).۲
در تصویرسازی نمونه ۳ افزون بر واژگان، دستور نیز تصویری از معنا در عبارت ارائه میدهد. این آیه شریفه از اجزای زیر تشکیل شده است: «یدالله»، «فوق» و «ایدیهم». از ترکیب این اجزا میتوان واحدی دستوری ساخت که از یک هسته و یک وابسته تشکیل میشود. هنگامی که یک عبارت از یک هسته و یک وابسته تشکیل میشود، مفهوم هسته بر مفهوم وابسته غلبه میکند. در