239
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

در تحلیل عبارت‏های فوق باید گفت آنچه متکلم قصد بیان درباره او را دارد کتاب، سعید و پرنده هستند و سایر اجزای کلام به منظور اخبار از آنان آورده شده‏اند. بخش ثانویه در جملات بالا میز، کتاب و قفس هستند که مکان یا شیءای را به مسیرپیما نسبت می‏دهند. البته باید توجه داشت که تحلیل مسیرپیما و مرزنما یک تحلیل ذهنی است و حتی چنین تحلیل‏هایی را می‏توان در مفردات نیز بیان کرد. برای مثال فعل «پرتاب کردن» عبارت است از شرکت‏کننده‏ای که به شیء دیگری اعمال نیرو می‏کند و سبب می‏شود آن شیء در امتداد یک مسیر حرکت کند. براین‏اساس عموماً در هر عبارتی یک شرکت‏کننده کانونی اولیه وجود دارد که مسیرپیما نامیده می‏شود و آن بخشی از عبارت است که با مکان یا ویژگی خاصی مرتبط می‏شود. همچنین غالباً یک شرکت‏کننده کانونی ثانویه وجود دارد که مرزنما خوانده می‏شود. مسیرپیما و مرزنما می‏توانند همچنین با عنوان شخصیت‏های اولیه و ثانویه در رابطه نماسازی شده توصیف شوند.۱

باید بر این نکته تأکید کنیم که به نظر می‏رسد دست‏کم در قرآن حکیم، مسیرپیما همواره قطب اهم جمله نباشد؛ اگرچه قطب اصلی و محور سخن در نظر گرفته شود. نمونه‏های بسیاری می‏توان ارائه کرد که در آنها مسیرپیما در جایگاه فاعل یا مبتدا می‏نشیند، اما قصد گوینده برجسته کردن و اهمیت بخشیدن به مسیرپیما نیست، بلکه اجزای دیگر کلام نظیر مرزنما را با انواع ادات و ابزارهای تأکیدی برجسته می‏کند؛ اما چنانچه قرائن ذهنی و شناختی بر تأکید و اهمیت‏بخشی به مسیرپیما دلالت کنند و یا مسیرپیما و مرزنما به صورت یک هسته و وابسته ساده در عبارت بیایند، مسیرپیما به این عنوان که جزء اصلی و هسته کلام است و محور سخن قرار گرفته، از اهمیت بیشتری

1.. Langacker, Investigations in Cognitive Grammar, p. ۸-۹.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
238

اصلی در کلام در نظر دارد؛ به گونه‏ای که آنها همواره بخشی از رابطه نماسازی شده هستند؛ اما مسیرپیما و مرزنما از لحاظ دستوری همواره فاعل و مفعول یا مبتدا و خبر یا موضوع و محمول نیستند؛ بلکه مسیرپیما و مرزنما فرایندی شناختی و ذهنی به شمار می‏روند که به قصد و مراد جدی متکلم ارتباط می‏یابند. آنچه را که متکلم به عنوان قطب اصلی کلام خود قرار می‏دهد و قصد می‏کند درباره آن خبری دهد یا آن را محور گفت‏وگوی خود در نظر می‏گیرد یا نسبتی را به وی منتسب یا از آن نفی می‏کند یا آن را به چیزی تشبیه یا شباهت چیزی را از آن نفی می‏کند و به طور کلی مفهومی که گوینده آن را در کلام خود اصالت می‏بخشد مسیرپیما نامیده می‏شود و مفهومی که در کلام از سوی متکلم در جایگاه ثانویه می‏نشیند و نسبت به مسیرپیما حالت عرضی دارد، مرزنما دانسته می‏شود.

باید توجه داشت که در معناشناسی شناختی تعاریف و مفاهیم ژله‏ای و سیال‏اند و نمی‏توان برای یک مفهوم، معنا و تعریف کاملاً مشخص و متمایزی در نظر گرفت؛ بلکه با قرار دادن یک پیش‏نمونه در تعریف و نزدیک شدن به آن، مفاهیم به طور نسبی مشخص می‏شوند. مسیرپیما و مرزنما نیز از این قاعده مستثنا نیستند و تعریف کاملاً واضح و متمایزی ندارند و هر مفهومی که در تعین آنان مورد استفاده قرار گیرد ممکن است در مصادیقی از آن انطباق نیابد. بنابراین بر اساس مدل شناختی پیش‏نمونه مسیرپیما را می‏توان قطب اصلی کلام و محور سخن دانست و پیش‏نمونه مرزنما را قطب ثانویه به شمار آورد. برای وضوح بیشتر به مثال های زیر توجه کنید.

کتاب (مسیرپیما) روی میز (مرزنما) است.

سعید (مسیرپیما) کتاب (مرزنما) را خواند.

پرنده (مسیرپیما) در قفس (مرزنما) است.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1972
صفحه از 369
پرینت  ارسال به